شهرزاد همتی در شرق نوشت: وزیر قبلی آموزشوپرورش نیز بخشی از تلاش خود را برای حل مسئله کنکور و مبارزه با آنتنفروشی صداوسیما به مؤسسات کنکوری گذاشت؛ اما به نتیجهای نرسید و رفت. مؤسساتی که همین چند روز پیش مشخص شد یک دانشجوی تقلبی را تا مدتها بهعنوان نخبه و رتبه برتر کنکور به خورد مخاطب مضطرب پشتکنکوری میدادند که تمام آرزوهای خود را در قبولی دانشگاه میبیند.
مؤسساتی که تقریبا هیچ دستاوردی برای نظام آموزشوپرورش نداشتهاند، اما هر روز فربهتر و پولدارتر میشوند و سواد دانشآموزان را نشانه رفتهاند. محسن حاجیمیرزایی روز گذشته درباره مافیای کنکور در نشست خبری خود عنوان کرده است: «در قانون سنجش و پذیرش، مسئولیت تدبیر درباره کنکور بر عهده وزارت علوم است، اما به نظر میرسد ارادهای برای اجرای این قانون وجود ندارد و نیازمند آن هستیم کنکور را عمیقتر در دستور کار قرار دهیم؛ آنهم به میزانی که بتوانیم نیازهای جامعه را به شکل مناسبتری پاسخ دهیم. در این صورت، نظام آموزشی ما هدفمندتر حرکت خواهد کرد.
اکنون خط آخر تحصیل، کنکور است، اما اگر مشتریان دیگری در انتهای این خط تسهیلات و شرایطی را برای اشتغال در اختیار دانشآموزان قرار دهند، شرایط تفاوت خواهد کرد». مسئله زدوخورد آموزشوپرورش با مافیای کنکور مربوط به امروز و دیروز نیست و در تمام این سالها به نظر میرسد زور مافیا به آموزشوپرورش چربیده است. محمد بطحایی، وزیر پیشین آموزشوپرورش، بهصراحت اعلام کرده بود: «زورمان به مافیای کنکور نرسید و در مسیری افتادهایم که معلم و کارشناس برنامه آموزشی تلاش کردهاند حس پرسشگری را در دانشآموزان شکوفا کنند، اما یک مؤسسه غیرحرفهای میآید و یک کتاب حلالمسائل ارائه میدهد و همه نقشههای ما را نقش بر آب میکند». هرساله پیش از رسیدن به زمان کنکور، سیل اظهارنظرها درباره حذف کنکور در رسانهها منتشر میشود.
تأثیر معدل دوره متوسطه روی رتبه کنکور، یکی از قدیمیترین وعدههایی است که برای حذف کنکور داده میشود؛ وعدهای که شاید عملیتر است، اما خود دانشآموزان هم چندان با آن موافق نیستند. تا این ماجرا جدی میشود، سیل واکنش و اعتراض دانشآموزان سرازیر میشود که ما با همان کنکور حالمان بهتر است. انگار بدنه نظام آموزشی هم به این چرخه معیوب عادت کرده است. حالا دیگر تاریخ مشخص و چهره کسی که گفت بالاخره کنکور حذف میشود، در یاد کسی باقی نمانده؛ وعدهای که با وجود تکرار سالانه، راه به جایی نبرده است و هر سال باز هم دانشآموزان دبیرستانی را به کلاسهای تستزنی و کنکور میفرستد تا بتوانند آیندهای بهتر از دیگران داشته باشند؛ اتفاقی که به نظر میرسد با وجود تمام وعدهها فعلا عملی نمیشود.
وقتی آموزشوپرورش در دوره وزیر پیشین مبارزه خود را با مؤسسات کنکور جدی کرد، بالاخره صداوسیما کوتاه آمد و تبلیغات این مؤسسات در تلویزیون نصف شد. آذر سال گذشته بود که سیدمرتضی میرباقری، معاون سیما، با توجه به برخی انتقادها از آثار سوء حجم بالای برنامههای تبلیغات مؤسسات کنکوری، دستور داد شبکههای مختلف تلویزیون، زمان این برنامهها را به نصف کاهش دهند و همچنین آگهیهای بازرگانی با موضوع برنامههای کنکوری مهم تا 740 درصد کاهش یابند.
بر اساس محاسباتی که درباره سود مالی این تبلیغات طبق تعرفههای مشخصشده صداوسیما برای برنامههای تبلیغاتی کنکور به دست آمده بود، جمع کل ۱۳ برنامه در یک ساعت، دومیلیاردو۲۸۹میلیونو ۶۰۰ هزار تومان و جمع کل ۱۳ برنامه در یک ماه، ۵۷۶میلیاردو۹۷۲میلیونو ۲۰۰ هزار تومان برای این سازمان درآمد داشت؛ این در حالی بود که تلویزیون شبکه آموزش خود را به بهانه عدالت آموزشی راهاندازی کرده بود. بااینحال، سعه صدر تلویزیون تنها تا رفتن بطحایی ادامه داشت و مطابق آماری که به دست رسیده، پس از استعفای بطحایی، حجم این تبلیغات در تلویزیون دو برابر شده و مجددا سیاست قبلی در پیش گرفته شده است.
حالا اما نوبت حاجیمیرزایی است که مواضع خود را درباره کنکور مشخص کند. روزی که او رأی اعتماد گرفت، یکی از نمایندگانی که به حمایت از او پشت تریبون رفت، اعلام کرد از او انتظار دارد در برابر مافیای کنکور بایستد. فاطمه ذوالقدر نماینده تهران با اشاره به کارت زرد وزیر پیشین برای موضوع مافیای کنکور، گفت از آقای حاجیمیرزایی انتظار داریم با مافیای کنکور مبارزه کند و همچنین ترویج و توسعه حقالتدریسیها و اجرای طرح رتبهبندی معلمان را انجام دهد.
اراده جدی برای حذف مافیای کنکور وجود ندارد
تلاش برای گفتوگو با علیرضا کمرهای، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرروش، درباره تصمیمات و سیاست جدید اتخاذشده در وزارت آموزش و پرروش در برابر مافیای کنکور با وجود هماهنگی با روابطعمومی بینتیجه ماند. اما علی پورسلیمان، کارشناس آموزش و پرورش و عضو سازمان معلمان، با بیان اینکه ارادهای برای بهبود شرایط وجود ندارد، گفت: صحبتهای اخیر آقای حاجیمیرزایی جدید نیست. مسئله حافظهمحوری و سیطره کنکور بر نظام آموزشی مباحث جدیدی نیست، اما مشکل ما این است که برای برونرفت از این وضعیت، حل مسئلهای صورت میگیرد و در حد بیان مسئله باقی میماند.
از آن طرف آقای حاجیمیرزایی به شاخصهای آموزشی اشاره میکنند و میگویند قضاوت درباره کیفیت نظام آموزشی یا شاخصهای نظام آموزشی موفق نباید کنکور باشد، اما در همین نشست جای دیگری میگویند بخش اعظمی از پذیرفتهشدگان کنکور از مدارس دولتی هستند یا میگویند نفرات برتر کنکور نمیتواند نشانگر عملکرد مدارس دولتی یا غیردولتی باشد. به بیان دیگر، وزیر آموزش و پرورش از یک طرف میگوید ما نباید معیار را کنکور برای قضاوت قرار دهیم، از آن طرف هم نیمنگاهی دارد و میگوید ما باید نتایج کنکور را مورد بازنگری قرار دهیم و کنکور گریبان ما را گرفته است. وی تصریح کرد: این مسئله نشاندهنده یک تناقض در صحبتهای آقای حاجیمیرزایی است که به آن باید توجه کرد.
اما ما هم باید در نظر بگیریم ذائقه خانوادهها امروز به سمت کنکور تمایل دارد. دانشآموز از زمانی که وارد دوره ابتدایی میشود، از همان ابتدا به نحوی وارد چرخه رقابت کنکور میشود تا زمانی که میخواهد از این سیستم خارج شود. یعنی رقابتی کاملا تصنعی و غیرواقعی که حتی آن دانشآموز پس از قبولی در کنکور هم ممکن است آینده شغلی تضمینشدهای در ازایش به دست نیاورد. پورسلیمان در ادامه گفت: این ادعا و فضا در آموزش و پرورش غیرواقعی است و به آن دامن زده میشود. خانوادهها فکر میکنند همه برنامهریزیشان این است که فرزندشان پس از فراغت از تحصیل در یک دانشگاه خوب تحصیل کند و از آن طرف هم اقتصاد کنکور یا همین مافیا، در آموزش و پرورش ما ناشناخته نیستند؛ وقتی که آموزشگاههای کنکور موظف هستند پنج درصد از درآمد خود را سالانه به وزارت آموزش و پرورش پرداخت کنند، مسئلهای است که مسئولان بهصراحت به آن اذعان میکنند.
یا مثلا در مدارس بخش مهمی از اقتصاد آموزش و پرورش که تعریف هم نشده ادعا میکند دریافت وجه از اولیا ممنوع است، ولی تحت عنوانینی مثل برگزاری کلاس کنکور و انتخاب رشته خانوادهها را توجیه کرده است و از این طریق اقتصاد مدرسه هم میچرخد. در واقع ما باید این نکته را در نظر داشته باشیم با همه بد و بیراههایی که در نظام آموزشی حواله کنکور میشود، اما در مدارس ما این اقتصاد مدارس به کنکور وصل است. این فعال آموزشی خاطرنشان کرد: غیر از پنجدرصدی که آموزشگاهها موظف به پرداخت به آموزش و پرورش هستند، از آن طرف آقای کریمی، معاون پرورشی و فرهنگی اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران، به برنامهها و اقدامات خودش در تابستان اشاره کرده و یکی از اقداماتش برپایی 70 پایگاه انتخاب رشته کنکور بوده است.
ما از ایشان سؤال کردیم این مسئله چه ربطی به معاونت پرورشی دارد؟ یا خود همین قسمت اداره مشاوره آموزش و پرورش سال گذشته از مدرس مشهور کنکور دعوت میکند درباره کنکور برای مسئولان ادارات مشاوره آموزش و پرورش صحبت کند. از آن طرف مسئولان آموزش و پرورش از کنکورزدگی و ایجاد مدرسه شاد میگویند، اما از آن طرف خودشان از این افراد دعوت میکنند درباره کنکور حرف بزنند. مجوز این مؤسسات از سوی وزارت آموزش و پرورش صادر میشود. ورود این مؤسسات به مدارس هم باز با مجوز ادارات آموزش و پرورش صورت میگیرد. پس اگر بخواهیم هم اینگونه به مسئله نگاه کنیم، وزارت آموزش و پرورش این قدر هم مظلوم نبوده و در چنبره مافیا گرفتار نیامده است! خود این مؤسسات کنکور قراردادهایی با مدارس میبندند، پس مسئله به این سادگی نیست که میخواهند کنکور را حذف کنند اما موفق نمیشوند؛ تحلیل من این است که اراده جدی برای حل این مسئله و رفتن به سمت وضعیت مطلوب وجود ندارد و حرفهایی هم که میشنویم، به نظر میرسد در حد شعار است، یعنی حرفها تکراری و کلیشهای است و مسئولان آموزش و پرورش اگر میخواهند دوباره برنامه آموزشی را تعریف و سیستمی جدید را ایجاد کنند، باید وارد فاز عمل شوند. این حرفها و شعارها دیگر کارساز نیست.