پایگاه خبری استناد نیوز؛ وبسایت اندیشکده امریکن اینترپرایز نوشت: در مواجهه با ماجرای سوریه، مقامات دولت ترامپ مدعی اند که آمریکا میتواند از ضعف ائتلاف ایران و روسیه استفاده کند و همزمان از روسیه برای مهار ایران در سوریه و در خاورمیانه نیز بهره ببرد. دولت اوباما هم این ایده را داشت ولی اشتباه بود.
به گزارش «انتخاب»؛ شرایط و فضا می تواند شرکا و متحدان را از هم جدا کند اما آمریکایی ها با توسعه روابطشان با مسکو نمی توانند به این مهم دست پیدا کنند. سوال بزرگتر این است که آیا آمریکا میتواند ملل دیگری را که برای منافع آمریکا حیاتی هستند را از حرکت به سمت مدار جدید ایران و روسیه باز دارد یا نه؟
دلایلی هست که می گوید چرا فانتزی روسیه در برابر ایران جذاب است. تنش های تاریخی بین ایران و روسیه واقعی است. روسیه خودش را یک ابرقدرت می داند که می تواند تهدیدی برای همه کشورها به طور همزمان باشد.
ایران خودش را یک هژمون طبیعی در خاورمیانه می داند و رهبر جهان اسلام. به حاشیه رانده شدن و آزار و اذیت شیعیان در طول قرن ها جمهوری اسلامی ایران را برای اینکه به قدرت های خارجی اعتماد کند بدبین کرده است. تهران در مورد منابع دریای خزر و نفت این ناحیه نیز با روس ها در تنش است.
فکر کردن به این موارد و عدم توافق تاریخی، مشترکات جدید ایران و روسیه را در منافع مشترکشان با ابهام روبه رو میکند.
ایرانی ها می گویند که خاورمیانه باید از نفوذ قدرتهای خارجی آزاد باشد. آنها هرگز به روسیه یا چین اشاره ای نمی کنند اما به آمریکا و بریتانیا و دیگر متحدان آنها بارها اشاره می کنند. سران روسیه نیز دائما می گویند که آمریکا باید از موقعیتش به عنوان یک قدرت جهانی کوتاه بیاید و یک جهان چند قطبی را بپذیرد.
روسیه و ایران اهدافشان در منطقه شان مشترک است. هر دو از ارمنستان در مقابل آذربایجان در قفقاز حمایت می کنند. روسیه پایگاه های نظامی اش را در ارمنستان از پایان جنگ سرد حفظ کرده است. هر دو به دنبال ثبات در افغانستانند و ترجیح می دهند که با تاجیک ها و ازبک ها و هزاره ها کار کنند تا با پشتو ها.
تنها شرایط حاد می تواند این ائتلاف تهران و مسکو را از هم بپاشد . اگر اسد با شکست مواجه شود یکی از این شرایط محقق خواهد شد.
ولادیمیر پوتین خیلی پیش از ایران، از اسد دست کشیده است اما در حال حاضر پوتین به دولت علوی ای نظیر اسد برای اینکه به او اجازه دهند پایگاه های نظامی اش را در مدیترانه احداث کند نیاز دارد. ایران نیز به اسد برای اینکه نفوذش و حزب الله لبنان در امان باشند نیاز دارد.
در واقع، روسیه به ایران در سوریه به همان اندازه نیاز دارد که ایران به روسیه.
اسد و ارتش او از هزاران ایرانی و اعضای حزب الله و شیعیان عراق و افغانستان و پاکستان تشکیل شده و به طور مصنوعی سرپاست. روس ها نه می توانند و نه می خواهند که این نیروها را با نیروهای خودشان جایگزین کنند. اگر روس ها بپذیرند که ایرانی ها را از سوریه خارج کنند، اسد و موقعیت روسیه در خاورمیانه از هم خواهد پاشید.
اهداف ایران و روسیه در منطقه از دو جهت واگراست. جمهوری اسلامی قسم خورده که اسرائیل را نابود کند و متعهد شده که عربستان سعودی را به سرنگونی نزدیک کند. مسکو در هیچ یک از این اهداف با ایران هم صدا نیست. اما مسکو هیچ کاری برای اعتراض یا جلوگیری از این اقدامات ایران علیه اسرائیل با استفاده از حزب الله و حماس نکرده است.
روس ها ترجیح می دهند که قدرت های سنی را برای تعادل قدرت ایران در منطقه علم کنند جایی که تهران خود را هژمون بلامنازع آن می داند.
همپوشانی عجیبی در تلاش های همگرای ایران و روسیه نیز دیده می شود. مصر از بلوک سعودی خارج شده و به سمت مسکو و حتی تهران گرایش پیدا کرده است. ژنرال سیسی رییس جمهور مصر به طرح های روسیه درباره سوریه در سازمان ملل رای داد و حتی تعدادی از نیروهای مصری را برای کمک به ائتلاف ایرانی-روسی در سوریه گسیل کرد.
ایرانی ها هیچ درگیری ای با سیسی ندارند و هرگز به طور مستقیم علیه او موضع گیری نکرده اند. روسیه و ایران قاهره را یک مدعی قابل قبول برای رهبری جهان عرب در منطقه در مقابل ریاض و ابوظبی می دانند. این امر می تواند چالش جدید برای استراتژی های آمریکایی باشد.
سیاست گذاران آمریکایی باید در مورد محدودیت های همکاری رروس ها و ایرانی ها واقع بین تر باشند و به بر روی منافع جدی تر آمریکا در این منطقه پرجنجال فکر کنند.