در فرهنگ قرآنی و مصرح در نهج البلاغه بر شرق گریزی و غرب گریزی تأکید شده و همین امر با توجه به وجود دو اردوگاه بزرگ کمونیسم موسوم به اردوگاه شرق و اردوگاه بزرگ کاپیتالیسم موسوم به اردوگاه غرب، در انقلاب اسلامی با شعار سه سیلابی نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی به تجلی درآمده است که اتفاقا” در طراحی آرم رسانه ملی هم به صراحت قابل مشاهده است و از طرفی تنها شعار مکتوب در سردرب وزارت امورخارجه مزین به همین موضعگیری قرآنی است.
علاوه بر آن در در قیام عاشورا نیز یکی از سخنان امام حسین(ع) که بسیار ماندگار و تأثیرگذار است، همین جمله معروف است که می فرماید: نه ظلم می کنیم و نه زیربار ظلم می رویم!
در واکاوی جریانات سیاسی داخل کشور نیز یکی از تأکیدات مقام معظم رهبری، عدم اعتقاد ایشان به دو جریان چپ و راست و جابجایی آن به انقلابی و غیرانقلابی بودن است.
آنچه که در موضعگیری ریاست محترم رسانه ملی که در پاسخ به اعتراض یکی از مجریان سیما به احتمال بازگشت دو سلبریتی جانبدار در قضیه مهسا، مبنی بر اینکه در عصر تحول، نه باج می دهیم و نه باج می گیریم، گفته شد، دقیقا” تبعیت از همین فرهنگ برتر اسلامی و انقلابی است و گزینه جدید و خلق الساعه ای نیست که مستلزم هوچی گری و سر و صداهای غیرمتعارف باشد.
سیاست انعطاف پذیری مدیریت رسانه ملی در قبال چهره های به انحراف رفته و البته پشیمانی که با صرف هزینه های کلان در رسانه ملی به اوج رسیده اند، به اقتضای ملی بودن رسانه ملی، نه تنها قبلا” هم در مصاحبه های ریاست رسانه ملی تصریح شده بود، بلکه بررسی چنین تقاضاهایی و تصمیم گیری جمعی و دوراندیشانه و جامع نگرانه، از الزامات قطعی مدیریت فراگیر اعم از مدیریت های علمی روز و نیز مدیریت اسلامی است که نمونه اش در پذیرش توبه خالدبن ولید با آن همه عملکرد در حد فرماندهی سپاه کفر در بدر و خندق و احد و معروف به فاتح تنگه احد، توبه حر و بسیار دیگر قابل استناد است!
ما این اصل مدیریتی را در واژه “نرمش قهرمانانه” مقام معظم رهبری در جریان مذاکرات برجامی با امریکا و اروپا موسوم به گروه ۱+۵ نیز می توانیم مورد استناد قرار دهیم!
پس تردیدی نیست که این رویکرد مدیریتی باج دهی نیست، بلکه مقتضای سعه صدر مدیریتی و متابعت از عفو چندهزار نفری مقام معظم رهبری آشوبگران اغتشاشات پائیز ۱۴۰۱ و یکی از مصادیق اشداء علی الکفار رحماء بینهم است که متأثر از رأفت اسلامی است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز بسیار فراوان آنها را نظاره گر بوده ایم و بطور واضح می توانیم به صدور حکم سرمربی گری استقلال برای جواد نکونام و نیز تمدید سرمربی گری یحیی گل محمدی برای پرسپولیس و بازیکنان ملی پوش اکثر رشته های ورزشی اشاره کنیم.
تازه از آن زاویه هم باید این پدیده را مورد ملاحظه قرار دهیم که اینگونه چهره ها و سلبریتی ها نیز به نحوی خود را در معرکه بمباران های ضداخلاقی معاندان فحاش و هتاک و بددهن قرار داده و ریسک بزرگی را به جان می خرند و از این رو اینطور نیست که رسانه ملی به نمایندگی از سوی نظام، یکطرفه هزینه کند!
بنابراین نظام مدیریتی را نباید با رفتار احساسی تحت فشار قرار داده و احساسات پاک خانواده های شهدای فتنه و نیروهای همراه نظام و بخصوص مردمی که بزرگترین لبیک ها را در فراخوانهای یکسال اخیر تقدیم انقلاب کرده اند، تحریک کرده و اثر منفی در آنها بجا بگذاریم!
باید بپذیریم دستگاههای بزرگی مانند مجلس، رسانه ملی، دانشگاهها و بسیاری از سازمانها و وزارتخانه ها بسترهای خاص خود را می طلبند و باید مظهری از سلیقه های مختلف و البته تحت نظارت و هدایت مدیریت ولایی نظام باشند!
نگاه ما به رسانه ملی باید به ریل سند تحول باشد که طی آن بسیاری از برنامه هایی که فاقد محتواهای اصیل و صرفا” تقلید محضی از برنامه ها و الگوهای ماهواره ها بودند و سبک زندگی مردم را متأثر از فرهنگهای وارداتی و عمدتا” غربی می کردند، از دور خار جشده و نسل جدیدی از فیلم ها و سریال ها و برنامه های متأثر از اندیشه های اسلامی و انقلابی در شبکه های سراسری و حتی شبکه های استانی به افکار عمومی ارائه شده که بطور نمونه می توان به سریالهای مبارزه محور گیلدخت، آتش و باد، سوران و … و نیز برنامه های دین آموز محفل، حسینیه معلی و طنزهایی مثل چشم بندی و بگو و بخند و …، برنامه های بصیرت آفرین تاریخ انقلاب، مکث و غیره اشاره کرد که عملا” رسانه ملی را از بیراهه ها به راه آورده و امروز رسانه ملی را از فرایند تأثیرپذیری، مجری محوری، کارگردان و تهیه کننده محوری خارج کرده و تحقیقا” می توان رسانه ملی عصر تحول را رسانه ای تأثیرگذار نامید تا جائیکه محافل قرآنی از برنامه محفل و حسینیه ها از کربلای معلی الگو گرفته اند.
از این رو شاید نتوان از نیروهای غیرهمراه توقع خاصی داشت اما از نیروهای همراه نظام انتظار می رود با تأسی از سعه صدر امت حزب الله، به مدیران نظام اعتماد داشته و سیاستهای کلان نظام را از نگاههای عاطفی و احساسی متأثر نسازند!
یادمان باشد که ما انتخابات بزرگ و حساسی را پیش رو داریم و اتحاد و انسجام ما باید معناگرا و محتوایی باشد و اگر قادر به افزایش حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تحقق مشارکت حداکثری و کمک به شکل گیری حماسه حضور بعنوان استراتژی حاکمیت نیستیم، حداقل موانع آن محسوب نشویم.
حافظ می گوید:
چو پرده دار به شمشیر می زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
البته آقای شهبازی با پذیرش منطق مدیریتی رسانه ملی به برنامه پرمخاطب پاورقی برگشت و این قضیه باید برای ما عبرت آموز باشد تا تکرار نگردد.
در فراز پایانی باید تأکید کنم که رسانه ملی، تنها سنگر رسانه ای نظام است که باید با تخصصهای متنوع، مهارتهای متکثر، خلاقیتهای متعدد ومحبوبیتهای کاریزمایی به جنگ شناختی و ترکیبی دشمنی برود که تمام امکانات و تجهیزات و مهارتها و تجارب کافی را یکجا در اختیار دارد و براحتی می تواند ابتکار عمل این تقابل را در انحصار خود نگه دارد.
پس مدیریت عالي رسانه ملي هم باید بر اساس سیاستهای جورچینی، قطعه های مناسب و شکل پذیر را در نظام مدیریتی خویش شناسایی و با کمی تراشکاری و چکش کاری زمینه های تقویت مدیریت خود را فراهم آورد.
در پایان متذکر می شوم که رسانه را باید رسانه ای مدیریت کرد و الگوهای غیررسانه ای نمی توانند اولا” مرجعیت رسانه ای رسانه ملی را تضمین کنند و ثانیا” خیز بلند رسانه ملی را هم برای جذب مخاطب حداکثری و هم برای تحقق مشارکت حداکثری در انتخابات پیش رو و هم کمک به مهار تنش هایی که در آستانه سالگرد اغتشاشات شهریور و پائیز سال گذشته از سوی دشمنانی که برای مبارزه با نظام، رسانه محور وارد کارزار و نبرد رسانه ای شده و می شوند، قابل پیش بینی است، در چشم انداز تحولی رسانه، یاریگر باشند.
هادی ابراهیمی کیاپی/ کارشناس ارشد مسائل سیاسی