سریال وست ورلد: دریچه ای هنری به روی صلح

سریال «وست ورلد» سورپرایزی بود که HBO قول آن را به هواداران داده بود. چون سبک اصلی وعده داده شده این سریال «وسترن» بود ذهنیت مخاطبان را به سمت کارهایی مانند خوب، بد، زشت و به خاطر یک مشت دلار معطوف ساخت اما با شروع اپیزود اول از فصل اول این سریال، مخاطبان کاملاً غافلگیر شدند.

وست ورلد تلفیقی از ژانرهای وسترن، اکشن و ماجراجویی، درام، علمی تخیلی و مهیج است که در آن عده ای از دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم به عنوان میهمان به دنیای ساختگی وحشی و وسترن غرب وارد شده و هر آنچه را که می خواهند نسبت به میزبانان (اهالی دنیای ساختگی) اعمال می کنند.

با تمام تجاوزگری های جنسی، خون بازی و کشتاری که در این سریال وجود دارد، معناگرایی و برآیندهای مفهومی وست ورلد آن را در زمره اثرات لوکس و یونیک جاناتان نولان و لیزا جوی قرار داده است. برای بیان درون مایه این سریال می توان به بازی محبوب GTA یا شورش در شهر اشاره کرد. بازی که در آن شما از پشت یک سیستم کامپیوتری وارد شهرهای مختلف شده و آرامش شهرنشینان را به هم زده و بی آن که توجهی به حقوق شهروندی ساکنان آن شهرها داشته باشید آن ها را به گلوله بسته، با آن ها به زد و خورد پرداخته و آن ها را زیر ماشین هایتان له می کنید و با کسب امتیاز از این برهم زدن آرامش احساس شعف نیز می نمایید. در آن لحظه شما این سوال را از خود نمی پرسید که اگر شخص دیگری همین اعمال را در دنیای واقعی با شما انجام دهد چه عکس العملی خواهید داشت!

برآیندهای وست ورلد را از دو جهت می توان بررسی کرد: برآیندهای مشهود و نامشهود

برآیند نامشهود: دنیای غربِ سریال از یک خط داستان پیروی می کند که رابرت فورد (آنتونی هاپکینز) آن را به رشته تحریر درآورده است. خط داستانی که تا اپیزودهای اول سریال کاملاً یک طرفه و به نفع مهمان ها بود. مهمان ها با هزینه ای که برای ورود به وست ورلد پرداخت می کردند وارد این خط داستانی یک سویه شده و با انواع و اقسام قتل و غارت و تجاوزگری ها (که در دنیای واقعی از انجام آن عاجز بودند) را انجام می دهند. درنقطه مقابل میزبانان که تمامی حرکاتشان در اختیار خط داستانی است فرصت هیچ دفاعی را از خود ندارند.

نمونه این رفتار را می توان در فرآیندهای تحمیلی دنیای امروز جستجو کرد. تحمیل عقیده، رفتار، مذهب و ... به افراد که همانند همان خط داستان باعث می شود که عده ای میزبان بی توجه به علاقه مندی و حقوق عادی افراد از این خط داستانی استفاده کرده و هر آنچه را که می خواهند بر میزبان ها اعمال کنند. میزبان ها تا آنجا که امکان دارد تحمل می کنند اما عواقب روحی و روانی این تحمل کردن بسیار سنگین است. این را می توان در رفتار شخصیت محوری داستان یعنی دلورس ابرناثی (ایوان ریچل وود) و همچنین مِیو میلِی (تاندی نیوتن) جستجو کرد که از تجاوزگری ها و رویدادهایی که هر روز مجبور به تحمل آن هستند به تنگ آمده اند.

برآیند مشهود: برآیند مشهود وست ورلد همان لزوم صلح، آرامش، حق انتخاب و شادی تمام افرادی است که حق دارند در اقلیم خود از این سه مؤلفه برخوردار باشند. در خط داستان این سریال مهمان ها حق دارند تا آرامش شهر را با تیراندازی، زد و خورد و کشت و کشتار بر هم بزنند، حق انتخابی به ساکنین یا همان میزبان ها نمی دهند و این کارها را تا آنجا ادامه می دهند که به طور کامل ارضا شوند.

نمونه ای از حس قدرت طلبی مهمان ها در وست ورلد را می توان در گروهک های تروریستی دنیای واقعی مانند گروه تروریستی داعش جستجو کرد. شاید خاورمیانه را بتوان وست ورلد دنیای واقعی دانست. جایی که برای برخی از مردمانش حق انتخاب، صلح و آرامش و بسیاری مؤلفه های دیگر توسط گروه هایی قدرت طلب و به شدت افراطی سلب شده است.

وست ورلد با تمام فراز و نشیب هایش می خواهد به دنیا این را بگوید که گاهی قدرت طلبی و کسب لذت های کوتاه مدت و بلندمدت می تواند مانعی برای آسایش و آرامش جوامع خرد و کلان امروزی باشد.