به گزارش استناد نیوز به نقل از ایران؛ این شائبه هم وجود دارد که دولت نه از سر اقتدار و نقش حاکمیتی، بلکه به دلیل کسری منابع بودجه به چنین تصمیمی روی آورده که به نظر نمیرسد چنین باشد، چرا که با توجه شمار معدود آنها، منابع قابل توجهی نمیشود، بویژه اگر دولت بخواهد با تغییر جهت منابع به سمت دهکهای کم درآمد، آنها را تقویت کند.
از ابتدای اجرای طرح هدفمندی اینگونه وانمود شد که توزیع مساوی یارانهها میان همه دهکهای درآمدی امری ضروری است، چرا که عدم پرداخت یارانهها، (همزمان با اصلاح قیمت حاملهای انرژی) به عنوان «پول نفت مردم» به همه دهکهای درآمدی باعث واکنش منفی اجتماعی آنها در جامعه میشود. بنابراین با توجه به وزن و پایگاه اقتصادی دهکهای درآمدی بالا، امکان مقاومت اجتماعی وجود دارد.اما گذشت زمان نشان داد که این تصمیم و پشتوانه نظری آن درست نبود یا حداقل خیلی پیش از اینها، باید مورد بازنگری قرار میگرفت.
استدلال توزیع یکسان پذیرفتنی نبود، چرا که پرداخت مبلغ 45 هزار و پانصد تومان به ثروتمندان، هیچ تأثیری در انگیزه و اراده آنها به عنوان نیروهای پیش برنده یا بازدارنده اجتماعی نداشت. در حالی که افراد پردرآمد جامعه نه در قامت رانت خواران، بلکه در قالب کارآفرینان و نیروهای پیشران، اشتغال آفرین و ارزآور در بخش خصوصی و عمومی هیچ گاه آغازگر بازی معکوس(نعل وارونه) و اختلال زا در روند رشد و توسعه کشور نبوده و نیستند.
بنابراین از ابتدای اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها، مسأله توزیع یکسان یارانهها میان تمام افراد ایرانی همیشه مورد پرسش بوده و مصداق واقعی توزیع یارانهها به صورت غیرهدفمند بوده است. انگار دریافت یارانه از سوی هر نفر و خانوار، همانند داشتن کد ملی است که اگر کسی آن را دریافت نکند، جزو آمار ملی کشور احصا نمیشود.
واقعیت این است که علت توزیع یکسان یارانهها از ابتدای اجرای طرح نه به خاطر تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی و نه به منظور بازتوزیع پول نفت میان مردم بود، بلکه به دلیل مشکل شناسایی و نبود بانک دادههای ملی از تمام کسانی بوده است که مخاطب واقعی(محق) این طرح هستند. پروژهای که باید تاکنون ایجاد میشد.
طرح هدفمندی یارانهها در حالی اجرا شد که مقدمات آن یعنی وجود آماردقیق از مخاطبان هدف(مشمولان و غیر مشمولان) در دسترس نبود. نشانه آن پرداخت یارانه به اموات یا حتی ایرانیان خارج از کشور بود. سیاستگذاران وتصمیم گیران وقت به همین دلیل تصمیم به پرداخت یکسان گرفتند. بی آنکه بخش قابل توجهی از منابع پرداختی، نقش مؤثری در تقویت توان اقشار آسیبپذیر و روند توسعه کشور داشته باشد. بحران اصابت یارانهها به گروههای هدف(کم درآمدها) از ابتدا چالش همزاد با آغاز اجرای طرح هدفمند یارانهها بود. مشکلی که هیچ گاه تا امروز حل نشده و نشانه واقعی توزیع غیر هدفمند و غیر منصفانه یارانههاست.
اما امروز این طرح به نقطهای رسیده است که دولت نه به دلیل کسب منابع درآمدی برای بودجه یا کاهش هزینههای جاری، بلکه به منظور تقویت بنیه اقشار کم درآمد در گروههای هدف باید آن را بازنگری کرد.
اما بازندگان و برندگان توزیع یکسان یارانهها کدام یک از دهکهای درآمدی بودهاند؟ بی تردید اقشار آسیب پذیر بازنده اصلی روش پرداخت یکسان بودهاند.
اقشار آسیب پذیر جامعه که قرار بود از ناحیه دریافت وجوه ناشی از اصلاح قیمت حاملها ذینفعان طبقه اول طرح باشند، امروز بازنده اصلی هستند. آنها از دو محل زیان دیدهاند. اول اینکه همان قدر یارانه دریافت کردهاند که دهکهای درآمدی بالا با داشتن امکانات و فرصتهای رشد اقتصادی و اجتماعی بیشتر، یارانه گرفتهاند. در مجموع هر فرد از ابتدا تاکنون چهار میلیون و 200 هزار تومان یارانه دریافت کرده است.دوم اینکه افزایش نرخ تورم مانع از حفظ و استمرار اثر واقعی یارانهها درهزینه خانوارهای کم درآمد شده است. در واقع، تورم و کاهش قدرت خرید، اثر یارانههای دریافتی را در اقتصاد کم درآمدها تنزل داده است. شاید رقم اسمی یارانهها طی سالهای پرداختی 45 هزار تومان باشد اما ارزش واقعی آن متأثر از تورم سالانه کاهش یافته است.
به گفته برخی از تحلیلگران(برآورد غیررسمی)با توجه به اثر انباشتی تورم طی این سالها، ارزش واقعی یارانهها به 8 هزارتومان رسیده است که این مبلغ در قدرت خرید دهکهای درآمدی یکم تا پنجم تغییری ایجاد نمیکند. یکی ازعوامل شتاب نرخ تورم، تزریق پول پرقدرت ناشی از پرداخت یارانهها است.
اما برندگان طرح هدفمندی یارانهها چه گروهی بودند؟ افرادی که در دهکهای درآمدی هشتم تا دهم قرار دارند. حداقل از دو منظر برنده اجرای طرح غیر کارشناسی پرداخت یکسان یارانهها هستند.
اول دریافت یارانه همسان با سایردهکها و دیگری افزایش نرخ تورم که بخشی از آن متأثر از رشد مستمر نقدینگی بوده است. تاکنون به صورت دقیق اثرعرضه پول ناشی از اجرای طرح هدفمندی یارانهها روی افزایش نرخ تورم محاسبه و اعلام نشده است. لیکن برای آنکه بدانیم تاکنون چقدر پول از طریق منابع یارانهای به حجم نقدینگی افزوده شده است، در کل مبلغ 320 هزار میلیاردتومان یارانه پرداخته شده است که این رقم حدود 17 درصد کل حجم نقدینگی است.
در واقع، افزایش نرخ تورم رهاوردی برای دهکهای پردرآمد بوده است که ارزش اسمی دارایی آنان را در پرتو افزایش تورم بشدت افزایش یافته است. بنابراین در اینجا افزایش نرخ تورم، کارکرد دوگانه روی ناکارایی و اثربخشی طرح هدفمندی داشته است. کاربست اول برای دهکهای درآمدی پائین منفی بوده است و دیگری کاربست مثبت که برای گروههای ثروتمند ثبت شده است.محصول این کارکرد دوگانه، ایجاد شکاف درآمدی میان دهکهای درآمدی بالا و پائین بوده است.حال به نظر میرسد، دولت نه صرفاً برای اصلاح بودجه بلکه برای افزایش توان افراد کم درآمد و آسیب پذیر در برابر تورم باید اقدامی عاجل داشته باشد و دهکهای درآمدی هشتم تا دهم را هرچه سریعتر از فهرست یارانه بگیران حذف کند.
فراموش نشود که دولت سالانه میلیاردها تومان یارانه پنهان پرداخت میکند. دراین میان، سهم ثروتمندان از یارانه پنهان و آشکارخیلی بیش از یارانههای نقدی دریافتی آنها است. آنها از تمام یارانهها از یارانه کالاهای اساسی و حاملهای انرژی استفاده میکنند و داده و ستادهشان بیش از اقشار کم درآمد است، خانوارهای برخی از طبقات آنها در فقر سلولی بسر میبرند.