این در حالی است که ما هم با فساد و هم با مفسده باید مبارزه کنیم...برای این مبارزه نیاز است که بعضی از آیین نامهها و قوانین تغییر کند. زیرا مفسدها آنقدر قوی شده اند که نمیتوانیم با قوانین جاری با آنها مبارزه کنیم. ولی آنها میتوانند جلوی اصلاحات ساختاری را بگیرند.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، او همچنین زمینخواری را نمونهای از فساد سیستمی عنوان کرده است.
در همین حال اما برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی، بخشهای دیگری از صحبتهای توکلی در جلسه مذکور را نیز منتشر کردهاند.
گویا توکلی در ادامه اظهارات خود نیز گفته است:
«با توجه به سابقه رئیسی ما تصور می کردیم او می تواند فساد را مهار کند و آبروی رفته حکومت را احیا نماید. متاسفانه با گذشت چندماه از آغاز به کار ایشان دوباره وضعیت به همان شرایط قبل بازگشته است...اینکه چرا رؤسای قوه قضائیه در مبارزه با فساد ناکام هستند یک دلیل ساده دارد و آن حاشیه امنی است که مفسدان برای خود ساختهاند. تا زمانیکه قوه قضائیه و دیگر دستگاههای نظارتی این خطوط قرمز را به رسمیت می شناسند و از ورود به حاشیههای امن حذر میکنند زدن سرهای اژدهای فساد غیرممکن خواهد بود.
این فعال اصولگرا چند هفته قبل نیز طی اظهارات دیگری در مصاحبه با روزنامه همشهری گفته بود:
«نیاز نیست کسی به مردم القا کند، آنها وضعیت را میبینند و میفهمند که ما صادق نیستیم و انقلاب و اسلام را پله قرار دادهایم. کثیری از مردم الان به این نتیجه رسیدهاند که مسئولین برای خودشان جیغ و داد میکنند و ماها را سپر بلا قرار دادهاند که به هدفهای خودشان برسند. این شکاف در اعتماد عمومی یک شبه و دو شبه و یک ساله و دو ساله پدید نیامده.»
*در فضای سیاست ایران دکتر توکلی را به گفتمان معقول و احترام به منطق و ایضا فلسفه جاری امور میشناسند. و البته به انصاف و قرار داشتن در سمت آرمانهای نظام و انقلاب اسلامی.
کثیری از جوانان نخبه کشور و فعالان حاضر در سمتهای سیاسی و اجرایی نیز از شاگردان یا تأثیریافتگان مشرب فکری دکتر توکلی محسوب میشوند و الفبای سیاست و رسانه و اقتصاد و ایضا انقلابیگری را از محضر او آموختهاند.
اما از منظر نقد و نقادی میتوان اشاره کرد که گفتههای اشاره شده از دکتر توکلی با اشکال مبنایی و منطقی مواجه است.
چه اینکه ایشان خود بهتر از همه میداند که فساد از آنجا که امری نفسانی است؛ پس همواره ممکنالوقوع میشود و حتی در حکومت امام معصوم نیز وجود داشته است. ضمن اینکه اصرار بر وجود فساد سیستمی یا همهگیری فساد نیز زمانی رواست که رأس حاکمیت و نهادهای ناظر کشور با فساد موافقت داشته باشند و مثل سیستم حکومتی فرانسه همگی موافق اخذ مالیات بیشتر از فقرا و کاهش مالیات ثروتمندان باشند!
از طرفی عبارت «فساد زیاد یا فساد کم» نیز به لحاظ منطق، غلط است زیرا فساد امری است که کم آن هم زیاد است و قید «زیاد» نیز زمانی قابلیت الصاق به فساد را دارد که حکومت با مفسدین و زمینههای فساد برخورد نکند و بصورت روزمره به جای بستن منافذ بروز فساد، مشغول بسترسازی برای فساد باشد.
همچنین جدای از فلسفهای که توضیح دادیم؛ دکتر توکلی به نیکویی میدانند که تأکید بر وجود فساد در هر زمان و مکان و حتی در حکومت امام معصوم و نیز غلط بودن تصور شیوع فساد و اطلاق فساد سیستمی به حاکمیت جمهوری اسلامی، بارها و بارها در کلام رهبر انقلاب نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
در بحث حجتالاسلام رئیسی نیز آقای توکلی باید به ما بگویند که در گزاره غیر منطقی "مهار کامل فساد"؛ چرا انتظاری که امیرالمؤمنین(ع)، امام مجتبی(ع) و امام کاظم(ع) نیز نتوانستند حتی بعضا در میان منصوبان درجه اول خویش آنرا برآورده سازند را از یک رئیس قوه مطرح میکنند؟ و آیا این معقول است؟
اظهارات این رجل باسابقه در نظام و انقلاب مبنی بر اینکه "که ما صادق نیستیم و انقلاب و اسلام را پله قرار دادهایم"! نیز الحق و الانصاف روادارانه نبود. چه اینکه تنها و تنها زندگی و سابقه شخص دکتر توکلی به نیکویی نشان میدهد که این اظهارات صحیح نیست.
جدای از این، دکتر توکلی آیا بهتر از همه ما نمیدانستند که این اظهارات نه تنها بر شخص ایشان بلکه بر تمام مسئولان ارشد کشور و هزاران مدیر دیگری که در نظام اسلامی مشغول کار و خدمت صادقانه هستند نیز انطباق دارد؟!(کما اینکه رهبر معظم انقلاب نیز بر این مسئله صحّه گذاردهاند)
و اگر جز این بود آیا نظام اسلامی میتوانست به اینهمه امنیت و پیشرفت و بالندگی دست یابد؟!
ماجرای شکاف در اعتماد عمومی نیز مقولهایست که انتظار بود توکلی اسناد و نشانههای خود درباره آنرا ارائه میکرد زیرا ما معتقدیم رعایت قوانین موضوع کشور از سوی مردم، مراجعه چندین میلیونی به قوه قضائیه، برگزاری راهپیماییها و انتخاباتهای گسترده در هر سال و مقولاتی از این دست همگی نشان از اعتماد اکثریتی مردم به نظام و انقلاب اسلامی است.
فیالجمله اینکه به نظر میرسد موقعیت حساسی برای دکتر توکلی پیشامد کرده است... رجلی که در سالهای پیشین با گفتمان «آرمانگرایی واقعبینانه» و نگاه انقلابی به «ولایت فقیه»، کثیری از جوانان اهل فضل و رجال فلسفهمحور را با خود همراه کرد اما امروز همین شاگردان و پرورشیافتگان را در مقابل برخی تناقضات بیپاسخ قرار داده است.