تحقیقات صورت گرفته در این مورد نشان میدهد که این کودکان در طول زندگی خود با آسیبهای روانی و اجتماعی فراوانی مواجهاند. وضعیت فرزندان طلاق در مقایسه با فرزندان یتیم و عادی نامطلوبتر است. کودکانی که در محیط پرتشنج بزرگ میشوند ممکن است نسبت به ازدواج و ایجاد یک رابطه عاطفی پایدار دچار شک و تردید شوند یا اعتماد به نفسشان در این زمینه کم باشد. همچنین چگونگی شکلگیری هویت نوجوانان میتواند بر رفتار آنها در بزرگسالی تاثیر داشته باشد. بنابراین اتخاذ یک رفتار صحیح با نوجوان با توجه به اینکه جدایی صورت گرفته سختتر از دیگر والدین خواهد بود. سالانه آمارهای متفاوتی در رابطه با میزان طلاق در کشور منتشر میشود، همیشه در پس اعلام این آمارها به تبعات از جداییها بر زندگی زن و مرد پرداخته میشود و هر چقدر آمار طلاق بالاتر برود این توجه به مردان و زنان مطلقه و سرنوشت آنها پررنگتر میشود ولی در این میان فرزندانی نیز وجود دارند که با افزایش آمار جداییها ؛ بالا رفتن تعداد فرزندان خانوادههای طلاق نیز رقم میخورد.
حال این سوال مطرح میشود که جامعهای که تعداد فرزندان طلاق آن کم نیست؛ آیندهاش چگونه خواهد بود . در این خصوص کتایون افروزه فعال اجتماعی و مددکار جمعیت امام علی (ع) در رابطه با اینکه طلاق چه تاثیراتی بر روی زندگی فرزندان خواهد داشت به برنا چنین گفت: طلاق زندگی فرزندان را تحت الشعاع قرار میدهد و آنها را در معرض آسیبهای مختلف اجتماعی در مدرسه، محیط زندگی و اجتماعی قرار میدهد. وی ادامه داد: برای مثال، چون این فرزندان به صورت همزمان تحت تربیت والدین قرار نمیگیرند دچار بحران هویت خواهند شد و چندگانگی تربیتی به صورت محسوس در زندگی او به وجود خواهد آمد. همچنین شیوههای دیگر تربیتی که از سوی ناپدری یا نامادری برای این فرزندان در نظر گرفته میشود به عنوان اصلی ترین عاملی خواهد بود که زندگی فرزندان طلاق را تحت الشعاع قرار میدهد و تناقضات فراوانی را در تربیت فرزندان به وجود میآورد که آنها را در معرض آسیبهای فراوانی قرار میدهد و در روند زندگی آنها و درکی که باید از محیط پیرامون و اطراف داشته باشند اختلال ایجاد میکند. افروزه در ادامه نیز در رابطه با این موضوع که تعدد فرزندان طلاق چه تاثیری را بر روی آینده یک کشور خواهد داشت نیز گفت:این فرزندان که ماحصل طلاق هستند نیز مانند باقی کودکانی که در جامعه و در درون خانوادهها وجود دارند رشد میکنند و از لحاظ جسمی و روانی بزرگ خواهند شد و حتی شاید دارای مقام و مسئولیتی شوند و مدیریت سازمان یا ارگانی را به عهده بگیرند و در نمونه کوچکتر مدیریت یک خانواده را در اختیار داشته باشند ، اما تفاوتهایی را نسبت به باقی افراد عادی خواهند داشت.این تفاوتها در موارد مختلف قابل بحث و بررسی است و میتوان به مسائلی مانند مشاجره، دعوا و خشونت که در درون این افراد بیشتر به چشم میخورد اشاره داشت که تمامی فضای زندگی و خانواده و حتی کار افراد را درگیر خود خواهد کرد که این رفتارها حتی بر روی باقی نسلها اثرگذار خواهد بود.
جامعهای عصبی و افسرده
وی خاطر نشان کرد: حتی در مواردی نگاه این نوع افراد نسبت به خانواده و استحکامی که باید در بین خانواده وجود داشته باشد متفاوت است و در زندگی مشترک و نوع رفتار با فرزندان خود نیز دچار مشکلات عدیدهای خواهد شد و نمیتواند الگوی مناسبی برای همسر و یا فرزندان در درون زندگی مشترک باشد. افروزه با تاکید بر اینکه اگر در جامعهای افزایش طلاق شکل بگیرد در آینده با نسلی از افراد روبهرو خواهند شد که نمیتوانند مدیریتی صحیح و درست را نسبت به مسائلی که پیش رویشان اتفاق خواهد افتاد داشته باشند گفت: باید انتظار جامعهای عصبی و پرخاشگر و افسرده با ذهنهای کمتر متمرکز را داشته باشد که چرخه ترقی آن کشور را نیز کند میکند. وی در پایان نیز افزود: باید راهکارهایی مناسب در رابطه با کاهش میزان طلاق در بین خانوادههای ایرانی ارائه شود تا به مرحله اجرا برسد و به صورت عینی شاهد کاهش آن در درون جامعه باشیم و اجازه ندهیم جامعه و نسلهای آینده به سوی عصبانیت و پرخاشگری هرچه بیشتر حرکت کنند.
طلاق ، آسیب بزرگ اجتماعی
امان ا...قرایی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه از طلاق به عنوان آسیب بزرگ اجتماعی نام برد که تشعشعات آن تمام جامعه را دربرمیگیرد و فرزندان این خانوادههای از هم گسسته، در فرورفتن به منجلاب آسیبهای اجتماعی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه و انواع جرایم دیگر آسیب پذیرتر هستند. از نگاه این آسیبشناس اجتماعی، شخصیت اساسی فرد در خانواده شکل میگیرد بنابراین وقتی طلاق عامل از هم پاشیده شدن این پیوند میشود، فرزندان به دلیل این از هم پاشیدگی، هرگز آن وابستگی و پیوستگی به جامعه را نخواهند داشت و به دلیل دلمردگی نمیتوانند مانند سایر افراد در جامعه حضور پیدا کنند. آنان از نظر شخصیتی و رفتاری با مشکلات بزرگی رو به رو هستند و در اُفت تحصیلی و ترک تحصیل هم گوی سبقت را از دیگران میربایند. باید این نکته را مورد توجه جدی قرار داد که این کودکان بیشتر از سایر اعضای جامعه در برابر تهدیدها و آسیبهای اجتماعی ضربه پذیر هستند و به علت مشکلات گوناگون در بافت کلی زندگی آنان، خیلی سریعتر از دیگران گرفتار باندهای قاچاق موادمخدر، سرقت و دیگر بزهکاریهای اجتماعی میشوند. قرایی مقدم با تقسیم خانوادهها به سه دسته خانواده سالم، تک سرپرست یا بیسرپرست و خانواده بدسرپرست اظهار کرد: آسیب رسانی خانواده بدسرپرست که پدر و مادر به طور دایم با هم در تضاد و اختلاف هستند و به اصطلاح طلاق عاطفی بر سر این خانواده سایه افکنده است، بیش از آسیبهای طلاق و جدایی کامل است و خانوادههایی که فرزندان آنها همیشه در نگرانی و اضطراب بسر میبرند از سلامت روحی و روانی برخوردار نیستند. تحلیلگران اجتماعی و روانشناسان معتقدند طلاق زمانی کمترین پیامدهای منفی را روی فرزندان به جای خواهد گذاشت که والدین با آگاهی از موقعیت خود و فرزندانشان به طور توافقی و آگاهانه از آسیب زدن به سلامت روحی اعضای خانواده متلاشی شده بپرهیزند.