بیست و هفتمین نشست نقد کتاب کتابخانه پیروزی با موضوع بررسی کتاب «دهکده خاک بر سر» و با حضور علیاکبر شیروانی، منتقد و فائضه غفارحدادی نویسنده کتاب برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، نویسنده کتاب گفت: رویارویی با نظرات مخاطبان کتابم برایم شیرین است و خوشحالم که در جمع شما هستم. دهکده خاک بر سر یک سفرنامه محسوب میشود که در آن تجربه زندگی ۱۸ ماهه خود را در سوئیس بیان کرده ام. درباره دلیل گرایشم به نویسندگی بدون پردهپوشی باید بگویم که به صورت اتفاقی به این سمت کشیده شدم. من با حضور در کلاسهای داستاننویسی وارد این حوزه شدم. در اولین تجربه نویسندگیام به زندگی یک شهید پرداختم و در کتاب دوم و سوم، این راه را ادامه دادم. درباره کتاب «دهکده خاک بر سر» هم تشویق یکی از اساتید حوزه هنری باعث خلق این کتاب شد. در کتاب بعدی خود نیز سراغ زندگی شهید وزوایی رفته ام و کتابی با حدود ۷۰۰ صفحه برای این شهید نوشته ام.
غفارحدادی ادامه داد: وبلاگی داشتم که تقریباً هر روز مطالب و خاطراتم از سفر به لوزان را در آن می نوشتم. بعد از بازگشت و پس از گذشت چند سال، وقتی در مورد اتفاقی در طول سفر با همسرم تشکیک می کردیم، به سراغ این مطالب می رفتم تا آن رویداد و تاریخ و مکانش را بررسی کنم. پرینتی که از این مطالب گرفته بودم پایه آماده سازی این کتاب شد و وقتی متن کتاب را به ناشر ارائه دادم، مورد توجه قرار گرفت.
علی اکبر شیروانی، منتقد و کارشناس ادبی سخنانش را با چند جمله از نقاش هلندی، ویلم دو کونینگ آغاز کرد و گفت: محتوا نگاهی آنی است به چیزی. بارقه برخوردی است. محتوا چیز کوچکی است. خیلی کوچک.
وی افزود: از نگاه من این کتاب را نمیتوان یک سفرنامه نامید، زیرا آنچه من به عنوان الگوی سفرنامهنویسی میشناسم، در این کتاب دیده نمیشود. دلیلم نیز برای این ادعا این است که سفرنامه، مواجهه کوتاه مدت و سطحی با یک شهر و در طول سفر است اما در این کتاب ما به لایه های زیرین لوزان می رویم و به همین خاطر باید این کتاب را در دسته خاطرات به شمار آورد.
شیروانی ادامه داد: در ضمن نوع ریتم و نظمی که در «دهکده خاک بر سر» مد نظر قرار گرفته، مطابق با سفرنامههای رایج و مطرح نیست. در سفرنامهها به دلیل کوتاه بودن وقت، نویسنده بیشتر مطالب خود را تیتروار بیان میکند، اما نویسنده این کتاب کاملاً با حوصله به تشریح حالات پرداخته است. به همین دلیل، به جای سفرنامه باید به این کتاب به عنوان یک خاطرهنویسی نگاه کردالبته این به معنای ارزش گذاری و ترجیح سفرنامه به خاطرات نیست و این کتاب در جای خود، مجموعه خاطراتی ارزشمند است.
وی اضافه کرد: شروع استعمار غرب بر شرق و آفریقا با سفرنامه ها و گزارش های روزانه ای بود که کشیش ها، راهبه ها، مسافران، سربازان و نیروهای نظامی می نوشتند. این نوشته ها موجب حرکتی عظیم در تمدن شد. متاسفانه حافظه ما شفاهی و سینه به سینه است و منابع مکتوب کمی برای بررسی تاریخ داریم.
این پژوهشگر ادامه داد: حدود ۵۰ سال است که دانشجویانی به اروپا سفر می کنند و تجربیاتی دارند اما تعداد منابع مکتوب از این سفرها بسیار محدود و اندک است. به همین خاطر است که در مواجهه با غرب به قضاوت های سطحی می رسیم چون گزارش های مناسبی از این مواجهه نداریم.
شیروانی با بیان اینکه «دهکده خاک بر سر» اطلاعات خوب سفری در اختیار خواننده قرار میدهد، گفت: اگر کسی قصد سفر به لوزان سوئیس را داشته باشد، این کتاب قادر است به او کمک کند. این یکی از امتیازات کتاب است که جذابیت آن را برای خواننده بیشتر میکند. نکته دیگری که به ذهنم میرسد، این است که در سفرنامهها دو شکل کار مد نظر قرار میگیرد. در برخی سفرنامه ها صرفاً مشاهدات بیان میشود و در نوع دوم پیرامون اتفاقات، قضاوت به عمل میآید. این دو نگرش به تنهایی کامل نیستند، اما نویسنده کتاب «دهکده خاک بر سر» با در آمیختن این دو ویژگی توانسته مشاهده و قضاوتی عادلانه داشته باشد.
وی درباره گرایشات دینی نویسنده نیز اظهار کرد: اینکه نویسنده در کتابش باورهای دینی خود را بیان میکند، به نظرم جدا از اینکه عیب محسوب نمیشود، نوعی امتیاز نیز هست، چون آنچه را که باور دارد، بدون پردهپوشی بیان میکند و این صراحت لهجه به نظرم یکی دیگر از امتیازات این کتاب است.
در ادامه این جلسه، یکی از خوانندگان کتاب اظهار کرد: کتاب با ادبیاتی ساده و روان نگاشته شده. به همین دلیل همه نوع سیلقهای میتواند آن را درک کند و با آن ارتباط برقرار کند. در ضمن طنزی که نویسنده در اثر خود به کار بسته، بر جذابیت آن افزوده است. در کنار امتیازات نام برده شده، به نظرم کتاب از یک بیطرفی عیان بهره میبرد که برای هر نویسندهای غنیمت محسوب میشود.
وی ادامه داد: نقدم به این کتاب نیز تنها یک نکته است و آن هم اینکه بیان کتاب بسیار زنانه است. همین مسئله باعث شده تا شخصیت شوهر در این کتاب نادیده گرفته شود.
دیگر خواننده حاضر در جلسه نیز اظهار کرد: خودمانی بودن لحن و بیان کتاب برایم جذابترین نکته بود. برای همین به راحتی با آن ارتباط برقرار کردم. درباره طنز کتاب نیز باید بگویم جنس کلمات نشان میدهد نویسنده توده مردم را درک کرده و با ادبیات آنها آشنا است.
این مخاطب افزود: تنها نکته منفی از این کتاب برداشت کردم، گرایشات تند مذهبی کتاب است. این ویژگی برای یک نویسنده خوب نیست، چون ممکن است رنجش دیگران را به همراه داشته باشد. نویسنده سفرنامه باید بداند خوانندگان این کتاب تنها شیعیان نیستند، بلکه ممکن است دیگر هموطنان ما نیز که جزء اقلیتها محسوب میشوند، خواننده کتاب باشند. به همین دلیل، نویسنده باید احترام باورهای آنها را نگاه دارد.
در پی این نقد، فاطمه سلیمانی ازندریانی از نویسندگانی که آثاری مذهبی نیز در بین کتابهایش وجود دارد گفت: این نقد، نقدی غیر منصفانه است. اگر همین نویسنده به کاباره و مکان های بی ربط می رفت یا مطالبی علیه تشیع می نوشت، هیچکس به خودش اجازه نمی داد از او انتقاد کند اما همین که حرف از اعتقادات مذهبی و درونیات نویسنده می شود، ژست دفاع از اقلیت ها می گیریم و نگران ناراحتی آنها می شویم. در حالی که نویسنده در این کتاب هب هیچ عنوان به اقلیت های مذهبی کشور و مذاب دیگر توهینی نکرده است. وانگهی مگر تیراژ کتاب چقدر است که حالا ما بخواهیم نگران این واکنش ها باشیم؟
وی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: به من گفته بودند این کتاب اثری طنز است. به همین دلیل، با بیعلاقگی شروع به خواندن کردم، زیرا اکثر طنزهای موجود بیکیفیت هستند، اما بعد از خواندن تنها دو صفحه دریافتم که با یک اثر کاملاً قوی روبرو هستم. پس طی چند ساعت همه کتاب را مطالعه کردم. خواندن این کتاب برای کسانی که می خواهند به سوییس بروند لازم است.
بعد از سخنان منتقدان و حاضران در جلسه، نویسنده کتاب نیز گفت: این کتاب را به نیت سفرنامه نوشتم، حال اگر فردی احساس میکند این اثر سفرنامه نیست، برای آن جوابی ندارم. درباره نام کتاب هم باید بگویم ابتدا با این عنوان مخالف بودم، اما هماکنون به شدت موافق آن هستم و پیرامون آن دفاعیات محکمی دارم.
وی در انتهای این جلسه درباره گرایش های دینی خود نیز اظهار کرد: به هیچ وجه قصد توهین به دیگر باورهای دینی را در کتابم نداشتم، اما کتمان نمیکنم که به شدت به باورهای خودم معتقدم و آن را تبلیغ میکنم و در ضمن به عنوان یک نویسنده حاضر نیستم برای خوشایند عدهای، خود را سانسور کنم.
علی اکبر شیروانی نیز با اشاره به مطالب بیان شده گفت: ۱۵۰ سال پیش ترکیبی وارد زبان انگلیسی شد با عنوان side effects (عوارض جانبی) که توجه به آن می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. مطالب مطرح شده درباره مذهب و برداشت های مختلف از آن، از عوارض جانبی این گونه نوشته ها است. من ممکن است با اصل مطلب بیان شده در کتاب خانم غفارحدادی موافق نباشم اما به شدت معتقدم این جمله نبباید از کتاب حذف شود چون بخشی از درونیات نویسنده است.
وی در پایان تصریح کرد: شخصی بودن، عمیق بودن و درونی بودن از ویژگی های یک اثر خوب است که این کتاب، دارای این سه ویژگی بوده است. این کتاب لحظات نابی دارد که من را باز به همان جملاتی که در ابتدای صحبت هایم به آن اشاره کردم، برمی گرداند. همان جملات نقاش هلندی، ویلم دو کونینگ که گفت: «محتوا نگاهی آنی است به چیزی. بارقه برخوردی است. محتوا چیز کوچکی است. خیلی کوچک.»/مشرق