حواشی مربوط به خانم "گرتا تونبرگ" فعال محیط زیست در نیویورک توجهات بسیاری را به سمت خود جلب کرده است.
نوجوانی که با حمایت امپراطوری رسانهای غرب قرار است بعنوان نماد حمایت از محیط زیست و مبارزه با گرم شدن کره زمین معرفی شود اما تصاویر او در حال استفاده از پلاستیک و یا ژستهای نمایشیاش هنگام سخنرانیها، از چشم جهانیان دور نمانده است.
اما فقط امثال گرتا تونبرگ نیستند که با ابزار محیط زیست در حال شوآف و نمایش هستند!
بلکه به نظر میرسد در ایران ما هم کسانی وجود دارند که به ابزاری مثل محیط زیست دست مییازند تا برخی مقولات را انکار کنند و در ادامه حرفهایی بزنند که نه تنها هیچ دلیل و مدرکی برای آنها نیست بلکه گاه موجب تعجب همگانی نیز میشود.
و البته خدشه بر افکار عمومی و سیاهنمایی از اوضاع کشور نیز از نتایج آن است!
«عیسی کلانتری» رئیس سازمان محیط زیست، به تازگی در اظهاراتی عجیب که خبرگزاری دولتی ایرنا آنها را منتشر کرد، مدعی فشار ۴۰ ساله انقلاب اسلامی به محیط زیست شده و گفته است:
«بر اثر فشارهای ۴۰ سال اخیر به محیط زیست دچار مشکلات فراوانی هستیم!»
او در اظهارات خود همچنین اظهار میکند که ما در حوزه صنایع عقب مانده هستیم و بسیاری از روابط زیست محیطی را زیر پا گذاشتهایم. در این روند از حقوق نسلهای آتی برای گذران زندگی امروز خودمان هزینه کرده ایم.
اظهارات کلانتری در حالی است که انقلاب اسلامی و تفکر ناب اسلامی در مبانی خود، مترقیترین دیدگاهها را نسبت به محیط زیست دارد.
از زیست نباتات که اسلام ولو شکستن یک شاخه از یک درخت را نیز به مثابه شکستن بال فرشتگان میداند تا حفظ حقوق حیوانات که روایتهای مختلفی پیرامون تأکید بر آن در متون ما وجود دارد.
جالب است که گویا کلانتری در جریان تأکیدات رهبر انقلاب هم نیست که حتی باید از آلوده بودن خروجی دودکش فلان مجتمع صنعتی هم جلوگیری شود تا آسیبی به محیط زیست نرسد.
این فرد شاید نشنیده است که یک شهید ایرانی چطور به سگهایی که به کمپ رزمندگان پناه آورده بودند نیز کمک میکرد. توسعه باغات و فضای سبز تهران بزرگ در دوران انقلاب اسلامی را ندیده است و از مبارزه بیامان قوه قضائیه و نهادهای امنیتی کشور با کوهخواری و جنگلخواری و حیوانآزاری هم خبر ندارد.
دقیقا چیزی شبیه به همانچه که گرتا تونبرگ مشغول آن است. یک نمایش بزرگ با بهانه محیط زیست که البته اهدافی دیگر را در پشت پرده خود دنبال میکند.
ما نمیدانیم چرا معاون رئیس جمهور به جای اینکه به تلاش رهبری برای حفظ جان آهوهای سرخهحصار اشاره کند و بگوید که رهبر انقلاب برای حمایت از این آهوها یک طرح ملی را ۱۶ ماه به عقب انداختند تا جان حیوانات منطقه حفظ و طرحی جدید ارائه شود؛ اما معترض انقلاب اسلامی است.
و یا چرا از نگهبانی سردار شهید حاج محمد ناظری، فرمانده نیروهای ویژه سپاه در خلیج فارس از آهوهای جزیره فارور و تأمین آب و علوفهشان حرف نمیزند؟
واقعا چرا کلانتری به جای اینکه از خدمات مقامات بلندپایه نظام اسلامی به محیط زیست بگوید و اقدامات پیش گرفته را بیان کند؛ تصمیم گرفته به گرتا تونبرگ ایرانی تبدیل شود و حقیقت را پنهان کند؟
*فعال محیط زیستی که به خوردن میگو معتقد است/ کارنامه محیط زیست فقط روحانی!
کلانتری البته حرفهای دیگری هم دارد...
او در مقطعی دیگر نیز اظهار کرده بود: من به عنوان رئیس سازمان محیط زیست نمیتوانم از عملکرد محیط زیست دفاع کنم. نمی توانم به مردم دروغ بگویم که وضعیت محیط زیست ما بهتر شده است چه قبل و چه بعد از انقلاب اصول اولیه حفظ محیط زیست را رعایت نکردیم. حتی مهندسان ما جهت وزش باد را در محل احداث یک نیروگاه در نظر نگرفتند!
کلانتری یک بار هم ادعا کرده بود: انگلیس اختراعی کرده که باعث میشود زعفرانکاران ما بیکار شوند!
کنایههای رئیس سازمان محیط زیست به رفتارهای جمهوری اسلامی در این زمینه البته شامل دولت آقای روحانی که کلانتری معاون آن است، نمیشود. زیرا او زمانی درباره دریاچه ارومیه که بارشهای اخیر باعث بهبود اوضاع آن شده است، گفته بود: اگر دولت روحانی نبود، دریاچه ارومیه خشک میشد و قابلیت احیا را از دست میداد.
آقای کلانتری همچنین تئوریسین جملات دیگری مثل "ملخ پر از پروتئین است" و " برای پیشرفت باید مقداری هم مردم فشار را تحمل کنند"[۷] نیز هست!
این نکته نیز بایستی محل تحمل باشد که در دولت آقای روحانی شاهد سیاسی شدن هرچه تمامتر برخی نگاهها به مقوله محیط زیست هستیم و فعالانی را در این عرصه میبینیم که نسبتشان با حضور در مناصب و بهرهمندی از مواهب است که دوز انتقادات زیست محیطی آنها را کم یا زیاد میکند. +
*از محیط زیست شاه تا محیط زیست انقلاب اسلامی/ حکومتی که شکار را حرام میداند دشمن محیط زیست است؟
این نکته برای هر دوستدار محیط زیست و برای هر عقل سلیمی قابل فهم است که اگر انقلاب اسلامی رخ نداده بود و محیط زیست کشور همچنان در دستان پهلویها بود؛ امروز اراضی کشور ملک طلق درباریان بود، دریاهای ایران مدفن زبالههای تولیدات کشورهای ابرقدرت بود و گوشت و پوست حیوانات ایرانی هم صرف غذاها و لباسهای درباریان میشد.
در پایان همچنین میتوان این سؤال را از کسی که مدعیست طی ۴۰ سال اخیر به محیط زیست ایران ضربه وارد شده است، پرسید که آیا ایشان از این حکم مترقی فقهی در اسلام ناب باخبر هستند که امر شکار جز برای احتیاج و نیاز؛ "حرام" است!؟
اگر باخبر نیستند که هیچ! اما اگر هستند کاش بیشتر درباره آن با مخاطبان اسلام و انقلاب اسلامی صحبت میکردند تا معلوم شود چرا انقلاب اسلامی برای محیط زیست ایران یک موهبت بود/مشرق