اساسنامه پیشنهادی مجلس برای شرکت گاز چیست/ رقابت بی‌حاصل در یک وزارت\

اساسنامه پیشنهادی مجلس برای شرکت گاز چیست/ رقابت بی‌حاصل در یک وزارت

  • کد خبر: 217334
  • چاپ
  • انتشار: 11 تیر 1398 - 07:06

استنادنیوز؛ ایجاد شرکت ملی گاز با حدود اختیارات یکسان با شرکت ملی نفت با هدف ایجاد رقابت بین این دو شرکت، راهکاری است صرفا شکلی و موجب بهبود عملکرد نخواهد شد.

 اخیرا طرح طرف نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای اصلاح اساسنامه شرکت ملی گاز ایران توسط هیات رئیسه مجلس اعلام وصول شده است. اگرچه اصلاح اساسنامه کنونی شرکت ملی گاز که مصوب سال 1356 است امری ضروری به نظر می رسد اما این اقدام بایستی در جهت بهبود عملکرد این شرکت و کارآمد کردن ساختار فعلی صنعت نفت و گاز کشور باشد نه ایجاد پیچیدگی بیشتر آن. در این راستا سه جایگاه ساختاری برای شرکت ملی گاز می توان متصور شد:

1-  ساختار قبل از انقلاب: ادغام شرکت ملی گاز در شرکت ملی نفت و ادامه فعالیت این شرکت به عنوان یک شرکت تابعه

2-  ساختار پیشنهادی طرح مجلس: ورود شرکت ملی گاز به بخش بالادستی و فعالیت موازی دو شرکت یکپارچه، یکی با تمرکز بر نفت و دیگر با تمرکز بر گاز

3-  ساختار فعلی: فعالیت شرکت گاز در بخش انتقال، توزیع و فروش گاز طبیعی در بخش داخلی و صادرات به عنوان یک شرکت مستقل تابعه وزارت نفت

 ماده 6 و 7 اساسنامه پیشنهادی مجلس مجوز فعالیت شرکت ملی گاز در بخش بالادستی میادین گازی را صادر می¬کند. هدف از این مواد، انتقال مدیریت تولید گاز طبیعی کشور از شرکت ملی نفت به شرکت ملی گاز است که به معنی انتقال شرکت نفت و گاز پارس و شرکت مناطق نفت مرکزی که عمده میادین گازی کشور را تحت مدیریت خود دارند از شرکت ملی نفت به شرکت ملی گاز است. نمایندگان مجلس، اصرار دارند تا این تغییرات ساختاری عظیم در صنعت نفت و گاز، قبل از پایان این دوره مجلس به تصویب برسد. بنابراین لازم است انتقال مدیریت منابع گازی کشور به شرکت ملی گاز از ابعاد مختلف به خصوص از منظر حکمرانی صنعت نفت و گاز ایران به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

هدف از فعالیت شرکت ملی گاز در بخش بالادستی میادین گازی کشور چیست؟

گزینه اول؛انتقال وظایف حاکمیتی مغفول مانده توسط وزارت نفت در میادین گازی به شرکت گاز

طبق ماده 3 «قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت»، وظایف سیاست گذاری و تنظیم گری صنعت نفت و گاز بایستی توسط وزارت نفت انجام شود، اما وزارت نفت عملا این وظایف را به شرکت ملی نفت تفویض کرده است. حال این سوال پیش میاید که اگر هدف، انتقال مدیریت مخازن گازی کشور به شرکت ملی گاز است تکلیف این وظایف چه می شود؟

 در صورت انتقال کارکردهای تنظیم‌گری از شرکت ملی نفت به شرکت ملی گاز قاعدتا وظایفی از قبیل مدیریت توسعه و تولید از میادین گازی، انعقاد قراردادهای بالادستی، مدیریت مخازن و نظارت بر قراردادها باید به شرکت مقصد منتقل شود. موارد ذکر شده از وظایف مهم تنظیم‌گری صنعت نفت است که نباید در اختیار یک شرکت قرار بگیرد. در صورت انجام این کار تداخل حکمرانی و تصدی¬گری تشدید خواهد شد و تعارض منافع مختلفی ایجاد می کند که در نهایت منجر به انحصار و جلوگیری از رقابت، عدم پاسخگویی در برابر فعالیت های تصدی‌گری، عدم شفایت مالی و تصمیم گیری، عقب ماندگی فناوری و صنعتی به دلیل عدم رقابت و عدم جذب کافی سرمایه خارجی به دلیل حس رقابت با حاکمیت نه یک شرکت است. این مسئله موجب تکرار مجدد بروکراسی ناکارآمد فعلی که در شرکت ملی نفت تجربه شده است خواهد شد و یک گام به عقب است.

گزینه دوم؛ انجام وظایف تصدی¬گری توسعه و تولید میادین گازی توسط شرکت گاز

اگر مراد از ورود شرکت ملی گاز به بخش بالادستی صنعت نفت و گاز، انجام فعالیت بنگاهی، توسعه و تولید میادین گازی در قالب یک شرکت اکتشاف و تولید باشد، این سوال به وجود می آید که مزیت رقابتی شرکتی که تاکنون هیچ تجربه ای در صنعت پیچیده و پرریسک بالادستی(که شامل بخش های اکتشاف و توسعه میادین می شود) نداشته نسبت به سایر شرکت های(غیر دولتی) باتجربه ای که مجوز فعالیت اکتشاف و تولید برای قراردادهای نفتی IPC را گرفتند در چه چیزی است؟

بخش بالادستی صنعت نفت، دارای ویژگی‌هایی از قبیل: وابستگی به فناوری به روز، حجم سرمایه گذاری بالا و ریسک زیاد است که نتیجه آن حضور شرکت‌های معدودی در دنیا در این حوزه است و کسب تجربه و تخصص فنی در این بخش، مدت زمان زیادی می‌طلبد؛ به طور مثال شرکت پتروپارس، برای کسب دانش و تجربه پس از دو دهه در جریان توسعه فازهای متعدد پارس جنوبی و مشارکت با شرکت‌های مختلف بین المللی توانسته به جایگاه یک شرکت اکتشاف و تولید برسد. اما شرکت ملی گاز تا به حال حتی در قسمت کوچکی از عملیات توسعه میادین حضور نداشته است. در شرایط فعلی که بسیاری از میادین کشور با افت تولید روبرو بوده و نیازمند به کار گیری روش‌های ازدیاد برداشت هستند، پذیرش ریسک اعطای مجوز فعالیت در بخش اکتشاف و تولید به شرکتی کاملاً ناآشنا با مختصات این حوزه، به هیچ وجه منطقی به نظر نمی‌رسد. بنابراین این شرکت هیچ مزیت رقابتی با شرکت‌های دولتی و خصوصی در این حوزه ندارد.

بی معنی بودن رقابت بین شرکت ملی نفت و شرکت گاز در شرایط فعلی

بنابراین، ایجاد شرکت ملی گاز با حدود اختیارات یکسان با شرکت ملی نفت با هدف ایجاد رقابت بین این دو شرکت، راه¬کاری است صرفا شکلی و موجب بهبود عملکرد نخواهد شد. زیرا، چه انتقال وظایف تنظیم گری به دلیل تداخل حکمرانی و تصدی گری و چه انتقال وظایف توسعه و تولید میادین گازی به شرکتی که تجربه ای در این حوزه ندارد اشتباه است. در عوض اگر وزارت نفت وظایف تنظیم گری خود را به درستی انجام دهد و شرکت ملی نفت صرفا در حوزه تصدی فعالیت کند، امکان رقابت شرکت ملی نفت با شرکت های توانمند اکتشاف و تولید داخلی (غیر دولتی) و خارجی کاملاً وجود دارد.

اهمیت میادین گازی برای شرکت ملی نفت بیشتر از میادین نفتی

موافقان حضور شرکت ملی گاز در بخش بالادستی معتقدند، در صورت انتقال مدیریت میادین گازی به شرکت ملی گاز، این میادین توسعه پیدا خواهند کرد چرا که شرکت ملی نفت به دلیل سودآوری پایین گاز در مقابل نفت، تولید از این میادین را در اولویت قرار نمی دهد و از سوی دیگر شرکت ملی گاز با مدیریت یکپارچه زنجیره تولید تا مصرف گاز می تواند صادرات گاز را نیز افزایش دهد.

اما آمارها نشانگر اشتباه بودن پیش فرض‌های این دیدگاه است. مرور میزان سرمایه گذاری و ظرفیت های تولید نفت خام نسبت به گاز طبیعی عکس این موضوع را نشان می‌دهد ظرفیت تولیدی میادین نفت خام ایران حدود 3.8 میلیون بشکه است درحالی که برای میادین گازی این مقدار 5 میلیون بشکه نفت معادل است. به عنوان مثال، توسعه میدان پارس جنوبی اولویت اول وزارت نفت در بخش بالادستی بوده است و در حال حاضر تولید ایران از قطر در این میدان مشترک سبقت گرفته است. از طرفی دلیل عدم توسعه میادین مشترک گازی همچون کیش و فرزاد، شرایط تحریمی بوده، چرا که برای این میادین در سال گذشته موافقت نامه IPC با شرکت های گزپروم، شل و چند شرکت دیگر بسته شد.

مدیریت انحصاری صنعت گاز در خلاف تجارب بین المللی

تجربه کشورهایی از جمله انگلستان، آمریکا، برزیل، ترکیه و... در صنایع شبکه ای از جمله صنعت برق و صنعت گاز به منظور ایجاد رقابت و افزایش کارایی نشان می دهد، در زنجیره ارزش گاز دو بخش تولید و فروش گاز رقابت پذیر و بخش انتقال و توزیع به صورت انحصار طبیعی و رقابت ناپذیر است.

در صورت مدیریت یکپارچه تولید تا فروش گاز در شرکت ملی گاز انحصار شدیدی به وجود می آید که مانع دسترسی بازیگران دیگر به شبکه و شکل گیری بازاری رقابتی در آینده صنعت گاز خواهد شد. بنابراین ورود شرکت ملی گاز به بخش بالادستی در تضاد با تجارب کشورهای دنیا و سیاست های اصل 44 برای تسهیل رقابت و جلوگیری از انحصار خواهد بود.

تفاوت اساسی شرایط صنعت نفت و گاز ایران و رسیه

برخی به غلط وجود دو شرکت Gazprom و Rosneft در روسیه را به عنوان یک الگو برای ورود شرکت ملی گاز به بخش بالادستی بیان می کنند. در حالی که شرکت Gazprom از ابتدای فعالیت خود، یک شرکت اکتشاف و تولید در منطقه سیبری بوده است و بعد از خصوصی سازی بخشی از سهام¬اش و تجاری شدن روابط مالی¬اش با دولت توانست شرکت نسبتاً موفقی باشد. بنابراین ورود ناگهانی شرکت ملی گاز به بخش بالادستی و انتقال مدیریت ذخایر عظیم گازی کشور به یک شرکت بی تجربه در بخش بالادستی که کاملا دولتی بوده و از شفافیت مالی برخودار نیست مخالف با منافع ملی خواهد بود.

الگوی موفق صنعت نفت نروژ

کشور نروژ می تواند به دلیل شباهت های ساختاری و موفقیت روز افزون در صنعت نفت و گاز به عنوان الگو برای ایران قرار بگیرد، این کشور برای اصلاح نظام حکمرانی نفت و گاز خود، وظایف تصدی گری را به شرکت ملی نفت خود، استات اویل، واگذار کرد و کارکردهای سیاست گذاری و تنظیم گری از طریق وزارت نفت و انرژی(MPE) و مدیریت نفت نروژ (NPD) انجام داد. از سوی دیگر، مدیریت خطوط لوله گاز و صادرات گاز از طریق خط لوله نیز به دلیل استراتژیک بودن به شرکت تماماً دولتی Gassco داده شد.

جمع بندی

در نهایت می توان گفت، مسئله ورود شرکت ملی گاز به بخش بالادستی از منظر حکمرانی موجب تداخل وظایف تنظیم گری با وظایف تصدی گری می شود که آثار نامطلوب زیادی دارد. از منظر فنی تفکیک مخازن نفت از گاز در بخش بالادستی به دلیل شباهت زیاد و عدم تجربه تخصصی شرکت ملی گاز در مدیریت مخازن کشور، منجر به آسیب های زیادی خواهد شد. از منظر ایجاد رقابت در زنجیره صنعت گاز نیز این اقدام کاملا عکس تجارب بین المللی است. چالش های مهم دیگری که در صورت ورود مدیریت انحصاری گاز توسط شرکت ملی گاز ایجاد خواهد شد کاهش دارایی های سرمایه ای شرکت ملی نفت، ایجاد رقابت فرساینده بین شرکت ملی نفت و شرکت ملی گاز، بروز اختلاف برای تزریق گاز است که در این نوشتار فرصتی برای تبیین آنها وجود نداشت. همگی این عوامل حاکی از آن است که فعالیت شرکت ملی گاز صرفا در بخش انتقال و توزیع باید قرار گرفته و معایب ورود این شرکت به بخش بالادستی از مزایای آن بیشتر است/اقتصادآنلاین



telegramestenadnews

نظر دادن

1990862 531 27181

instagram estenad

telegram estenad

فرم جذب خبرنگار استنادنیوز

 

آخرین اخبار