تغییر هویت شهرها پس از پیروزی انقلاب اسلامی از تغییر فکرها و ایدهها برای زندگی میآمد؛ بندها برداشته میشد، قرقها شکسته میشد و کاربریها تغییر میکرد. رویکرد اصلی نیز تغییر کاربری اماکن ناهمگون با فرهنگ و شرع، باهدف ایجاد و تأمین منافع عمومی بود. اینطوری بود که کابارهها و مراکز فساد رفتند و بهجایشان بیمارستانها و کتابخانهها و خیریهها و فرهنگسراها آمدند. بخشی از اراضی ملی و میراث طبیعی و تاریخی پایتخت نیز از قرق اشخاص خارج و به تفرجگاههای عمومی تبدیل شد. در ادامه به برخی از معروف ترین تغییر کاربریهای اماکن و اراضی پایتخت در دوران پس از انقلاب اسلامی نگاهی انداختهایم.
بوستان و فرهنگسرا بهجای محله غم!
شهر نو روزگاری معروفترین نماد فساد و مسکنت پایتخت و سندی بر فقر و فاقه اقتصادی و فرهنگی دوران پهلوی بود. بالطبع تخریب آن نیز که خواست مردم بود سروصدای زیادی به پا کرد و در همان نخستین روزهای پیروزی بر همگان آشکار ساخت که تیغ انقلاب بر فساد، قاطع و بران است. شهر نو محلهای ۱۳۵ هزار مترمربعی پر از خانههایی بود که روسپیخانه بودند و نامهای متفاوتی داشت که از همه غمانگیزتر اینیکی: «محله غم». زنان و دختران فقیر از شهرستانها به این محله آورده میشدند و تا آخر عمر همانجا زندگی میکردند. در این محله سینماها و میخانهها و کافهها و کابارهها ساخته بودند و شهر نو محلهای بود برای خوشگذرانی مهارگسیخته. همان ابتدای پیروزی بساط شهر نو بهکلی برچیده شد و حالا تهران به تسکین آن دردها و اندوهها در محل سابق محله غم، بوستان سرسبز رازی را دارد با فرهنگسرایی بزرگ و پردیس سینمایی و خانه کشتی و سالنهای ورزشی و پیست دوچرخهسواری.
پژوهشگاه ملی بهجای عشرتکده
باغ «امیر هوشنگ دَوَلّو» در خیابان شریعتی فعلی و نزدیک میدان قدس در روزگار پهلوی دوم مکانی برای عشرت و خوشگذرانی شاه محسوب میشد. دَوَلّو را سلطان خاویار ایران، کلکسیونر تریاک! و البته مشاور هرزگیهای جنسی محمدرضا پهلوی لقب داده بودند. از سال ۱۳۵۹ این باغ به مرکز اسناد انقلاب اسلامی تبدیل شد؛ پژوهشگاهی برای تاریخ معاصر ایران که علاوه بر میلیونها سند تاریخی، کتابخانه بزرگ تخصصی ۴۰ هزارجلدی، آرشیو تمام روزنامههای ایران از بدو پیدایش روزنامهنگاری در کشورمان و آرشیوی غنی از مجلات را در اختیار محققان میگذارد.
قرقی که شکست
اراضی ۹ هزار هکتاری سرخ حصار یکی از قدیمیترین شکارگاههای ایران است. شکارگاهی قرق شاهان و درباریان از زمان محمدشاه قاجار تا پهلوی دوم. سرانجام این قرق شکسته شد و اراضی سرسبز سرخهحصار در سال ۱۳۵۸ بهعنوان پارک ملی ثبت شد و حالا پارک جنگلی سرخهحصار است؛ تفرجگاهی با طراوت برای عموم پایتختنشینان.
از کاخ شاهدوستی تا کانون فرهنگدوستی
«کاخ جوانان» که کاخ مرکزی آن در محدوده سهراه ضرابخانه قرار داشت باهدف ترقی جوانان و هدایتشان به سمت پاکدامنی، انسانیت و شاهدوستی! در اواخر دهه ۴۰ تأسیس شد. فعالیت مجموعه کاخهای جوانان در سراسر تهران بر اساس تقلیدی ناشیانه از کلوپهای فرهنگی جوانان در آمریکا و اروپا صورت گرفت و از همان ابتدای فعالیت با اعتراض روشنفکران و علما مواجه شد. دلیل هم روشن بود؛ بخش عمده فعالیتهای کاخ جوانان به برنامههای مختلط دختران و پسران، موسیقی و رقص غربی و تماشای فیلمهای سخیف و مبتذل اختصاص داشت. کاخهای جوانان بیشتر کلوپهای خوشگذرانی بودند تا محلی برای ترقی. پس از انقلاب همه شعبههای کاخ جوانان تعطیل و ساختمان اغلب آنها به فعالیتهای عامالمنفعه اختصاص یافت. کاخ مرکزی هم شد کانون فرهنگی و تربیتی شهید مفتح؛ بزرگترین کانون تربیتی کشور و اردوگاهی سرسبز برای برپایی دورههای علمی و ورزشی و فرهنگی دانش آموزان و جوانان.
بیمارستان تخصصی بهجای کاباره
تکلیف کابارهها پس از انقلاب حتی پیش از پیروزی مشخص بود؛ فرهنگ و اخلاق ایرانی چنین تحمیلی از سوی فرهنگ منحط غربی را نمیپذیرفت. در این میان کاباره شکوفه نو در محدوده میدان قزوین نزد تهرانیها یکی از بدنامترین کابارههای تهران بود. هرچند زرقوبرقی داشت و اسم و رسمی اما کابارهای بود از هنر خالی و از آواز و موسیقی و رقص پر. «نصرالله حدادی» تهران شناس برجسته در این باره می گوید:«کابارههای تهران در میزبانی از رقاصان خارجی رقابت داشتند؛ بهویژه رقاصههای ایتالیایی و آمریکایی و کرهای. ولی از همه بیشتر ترکیهایها بودند. کاباره شکوفه نو در این حوزه گوی سبقت از همه ربوده بود و رقاصههای ایرانی و خارجی انحصاری داشت.» این کاباره پس از انقلاب تعطیل شد و زمین آن بعدها در طرح توسعه بیمارستان فارابی بخشی از این بیمارستان شد؛ بزرگترین بیمارستان فوق تخصصی چشمپزشکی در خاورمیانه. پس از آغاز به کار این مرکز در سال ۶۶ دیگر لازم نبود بیماران برای جراحیهای حساس چشم به خارج اعزام شوند.
فرهنگسرا بهجای کارخونه!
کارخانه آبجوسازی شمس که زمانی میان مردم و ساکنان محدوده اطراف به «کارخونه نجسی»! معروف بود با پیروزی انقلاب تعطیل شد. بعدها در محل ساختمان مخروبه آن در محدوده تقاطع بزرگراه نواب و خیابان کمیل فعلی مرکز تهران شناسی راه افتاد و از سال ۱۳۷۹ به فرهنگسرای انقلاب اسلامی تبدیل شد؛ فرهنگسرایی مجهز به کتابخانههای تخصصی، نگارخانه، موزه، ورزشگاه، سالن سینما و مهدکودک.
بوستان شهری به جای آبجوسازی
آبجوسازی مجیدیه قدیمیترین کارخانه تولید آبجو در ایران بود که حوالی سال ۱۲۹۰ در باغ عین الدوله معروف به باغ شازده در محله مجیدیه تهران راهاندازی شد. این کارخانه پس از انقلاب، تخریب و به پارک عمومی تبدیل شد؛ پارک مجیدیه. از سالها پیش نیز میزبان ورزشگاه بزرگی است با امکانات مجهز و سالن استخری پرطرفدار و همیشه شلوغ.
از سینما و دانسینگ تا کتابفروشی
سینماها برخلاف آنچه امروز میشناسیم و جایی برای ارائه هنر هفتم هستند پیش از انقلاب مراکز سرگرمی و خوشگذرانیهایی بودند که گاه آنچنانی میشدند! متأسفانه برخی سینماهای تهران به پخش فیلمهای مستهجن معروف شده بودند و حتی سالهای پیش از انقلاب نیز فعالیتهایی برای تعطیلی آنها از سوی اقشار مختلف مردم صورت میگرفت. گاهی یک یا چند نفر از تجار و معتمدان تهران سینمایی را میخریدند و کاربریاش را تغییر میدادند که نسل جدید از شر این فیلمها در امان بمانند. به گفته «حدادی» در سینما ب.ب که در خیابان انقلاب فعلی روبروی خیابان لالهزار نو قرار داشت و یکی از بدنامترین سینماهای تهران بود فیلمهای بسیار مستهجن نمایش داده میشد. موضوعی که با حیرت شدید پایتختنشینان و مسافران شهرستانی مواجه میشد. بسیاری از سینماها بهویژه بدنامترها پس از انقلاب تغییر کاربری دادند. سینماهای لالهزار به مغازهها و انبارهای فروش تجهیزات روشنایی تبدیل شدند و اغلب سینماها و کابارهها و دانسینگهای اطراف میدان انقلاب فعلی کتابفروشی و انتشاراتی شدند.
کاخ فرح، پژوهشگاه دانشهای بنیادی شد
اغلب کاخهای قاجاری و پهلوی در تهران پس از انقلاب یا موزه شدند یا مجموعههای میراث فرهنگی یا اماکن گردشگری. برخی نیز کاربری ویژهتری یافتند. برای نمونه ساختمان دفتر مخصوص فرح پهلوی که کاخی بزرگ در نیاوران بود و اداره مراکز زیر نظر فرح را بر عهده داشت پس از انقلاب از سال ۶۷ به مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات تبدیل شد. این مرکز به دلیل ارتقای علمی و تنوع فعالیتها در سایر حوزههای دانش در سال ۷۶ به پژوهشگاه دانشهای بنیادی تبدیل شد. این پژوهشگاه به یمن هوش و پشتکار دانشمندان جوان ایرانی امروزه در علوم ریاضی، فیزیک، رایانه، نانو، فلسفه تحلیلی، نجوم، ذرات و شتابگرها، علوم محاسبات، علوم شناختی، رایانش مشبک و مهندسی مغز در جهان نامدار است.