زهرا شجاعی در بخشی از مصاحبه اخیر خود با روزنامه آرمان امروز گفته است:ما که مهره چین نیستیم، با مجموعهای از اقشار مختلف مردم روبهرو هستیم که اعتماد کردند، امید بستند و پای صندوقهای رأی حاضر شدند و به روحانی رأی دادند. این مردم منتظر عملکرد صحیح دولت هستند و در جاهایی هم منتقد و حتی معترض هستند. بنابراین باید توجه کرد که ما در یک هجمه و جنگ روانی سنگینی قرار داریم که هم دوستان اصلاحطلب و هم دلسوزان نظام باید به آن توجهی داشته باشند...واقعا اکنون در «برهه حساسی» قرار داریم و دیگر این برهه طنز و شوخی نیست. بنابراین برای حفظ نظام و کشور که میهن و خاک همه ایرانیان است باید تلاش کرد. هر نوع تغییر یا هر نوع نقص و ناکارآمدی دولت روحانی و رفتن آن، به معنای آمدن یک دولت قوی و کارآمد؛ حتی از یک جریان و طیف سیاسی دیگری، نخواهد بود. در این شرایط اصل نظام و کشور ضربه خواهد خورد. باید از این پیچ یا برهه عبور کنیم. من مطمئنم عبور خواهیم کرد زیرا طی این ۴۰ سال شرایط سختتر از این را هم پشت سر گذاشتهایم و تجارب زیادی داریم. منتها باید هزینههای این عبور را کاهش دهیم.
*اظهارات شجاعی مبنی بر اینکه رئیسجمهور بهتری نخواهد آمد در حالیست که سعید لیلاز، دیگر فعال اصلاحطلب، چند هفته قبل طی صحبتهایی گفته بود:
«اختیاراتی که آقای خامنهای به روحانی و سران سه قوه داده اگر به چوب داده بود تا الان یک کاری کرده بودند.»
او همچنین تصریح میکرد که مسئولیت وضع موجود را اساساً متوجه روحانی میداند.
جدای از این بگومگوها در میان اصلاحطلبان ستادی اما باید دانست که این اوج نانجیبی است که یک جریان خاص سیاسی که معرف رئیس جمهور و مسئول پدید آمدن اوضاع فعلی است؛ هماکنون به جای عذرخواهی از مردم، پذیرش مستقیم مسئولیت و تأمل درباره چرایی این اشتباهات بزرگ؛ به مسئله ناامیدسازی مردم و القای یأس از آینده میپردازد و اینطور میگوید که پس از روحانی هم اوضاع بدتر خواهد شد!؟
البته این نانجیبی در فتنه سال ۸۸ نیز علیه مردم و نظام اسلامی بروز یافت اما سران جریان سیاسی خاص با عدم عذرخواهی رسمی درباره آن رخدادها و عاملیت در آنها، نشان دادند که قصد تکرار آنرا دارند و روزهای فعلی گویا فرصت مناسب را در اختیار آنها قرار داده است.
باید دانست که اظهارات شجاعی و همفکران او مبنی بر بهتر نبودن اوضاع پس از روحانی غلط است و جدای از آنکه به قول لیلاز، هر کس دیگری! بیاید اوضاع به فضل الهی بهتر خواهد بود بلکه قابل اثبات است که ایران اسلامی در مسیر پیشرفت قرار دارد، افقهای بلندی در پیش روی آن است و هرکسی هم بعد از آقای روحانی بیاید، (که یقینا میآید) اوضاع بهتر خواهد شد.
این نکته هم اظهر من الشمس است که وجود برخی انتقادات مهم به دولت آقای روحانی نه برای چیز موهومی به نام «آتش گرفتن اقتصاد کشور» که مرعشی مدعی آن شده بلکه برای این است که طرز مدیریت عقب مانده دولت و اصلاحطلبان، سبب کاهش سرعت پیشرفت کشور و بروز برخی مشکلات شده است.
جالب آنکه چهرههای اصلاحطلب حتی در این زمینه هم تنگچشمی میکنند و از بیان واقعیتهای مهمی مثل قرار داشتن ایران در جایگاه هجدهم اقتصاد جهان، بهبود ضریب جینی در ایران، ثابت ماندن نرخ بیکاری در ۸ سال گذشته و غیره خودداری میورزند.
از تنگچشمی جریان خاص همین بسّ که این واقعیتهای مطلوب اقتصاد ایران که دولت آقای روحانی سبب کندی پیشرفت آنها شده، از سوی کسانی که منتقدان بلاشک دولت هستند ابراز میشود نه از جانب اصلاحطلبان که حامیان بلافصل دولت هستند و کشور در حال نظاره اجرای سیاستهای آنها در اقتصاد و فرهنگ و اجرائیات و غیره است.
قبل از شجاعی، مصطفی تاجزاده هم در راستای پروژه بنبستنمایی اصلاحطلبان از شرایط کشور که برخی معتقدند برای ایجاد «فتنه اقتصادی» و به خیابان کشاندن مردم آغاز شده است؛ چندین مرتبه تأکید کرده است که رأی دادن دیگر فایده ندارد و مردم دیدهاند که با رأی دادن اتفاقی رخ نمیدهد. او حتی ابراز کرده است که با کسانی که رأی نمیدهند موافق است!
تاجزاده البته در این اظهارات چند باره، هیچ توضیحی درباره مسئولیت خود در قبال وضع موجود و حمایتهای عاشقانه از روحانی نداده بود.