این کارگردانان که در مری پیکفورد تئاتر در کارگاهی که توسط اسکات فاینبرگ نویسنده هالیوود ریپورتر تشکیل شده بود شرکت کرده بودند، تایید کردند که این رقابت واقعا دشوار است.
اصغر فرهادی سازنده «فروشنده» در این باره گفت: فکر میکنم فستیوالها می توانند برای فیلمها خیلی خوب باشند و از سوی دیگر می توانند برای فیلمسازان خیلی خطرناک باشند زیرا میتوانند فیلمساز را در رقابتی با خودش قرار دهند و سینما را به یک ماراتن رقابتی بدل کنند.
موفقیت فرهادی در اسکار ۲۰۱۲ با فیلم «جدایی» در گرفتن جایزه اسکار نه تنها بر فیلم بعدی او تاثیر گذاشت بلکه زندگی او را نیز تغییر داد.
فرهادی درباره این که چگونه در پاریس به ساختن فیلم «گذشته» پرداخت، داستان شگفتی تعریف کرد. او از وقتی برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم برلین در سال ۲۰۰۷ برای فیلمش «درباره الی» شد در سطح جهان شناخته شد، اما او پس از «جدایی» بود که توانست فیلمش را در همه دنیا به نمایش درآورد و صنعت فیلم ایران را به تحرک واداشت. فرهادی پس از آن تصمیم گرفت تا به خانه بازگردد و تجربه فرهنگی خودش را به عنوان یک فرد منظم تکرار کند.
در همان سفر به ایران یک مامور بلیت عکس او را پیش از این که سوار هواپیما شود تا به ایران بازگردد گرفت و در فیس بوک قرار داد. تا وقتی او روی صندلیاش بنشیند دیگر همه میدانستند که او مسافر این هواپیماست. خلبان از او خواست تا در کنار دستش بنشیند و بعد او در فرودگاه با موجی از مردمی که به استقبالش آمده بودند روبه رو شد. جمعیت آنقدر زیاد بود که حتی نگرانی امنیتی ایجاد شد.
فرهادی به ایران بازگشت زیرا مدت زیادی بود از کشورش دور بود و احساس دلتنگی میکرد. او برنامهریزی کرد تا فیلمی اسپانیایی پس از «جدایی» بسازد اما بعد تصمیم گرفت تا پیش از شروع آن، فیلم بعدیاش را در ایران جلوی دوربین ببرد.
در واقع، او برای فیلمسازی در ایران دلش تنگ شده بود. او داستانی درباره یک زوج معمولی را انتخاب کرد که یادآور زوج «جدایی» بودند که با شکستی در رابطه شان روبهرو میشوند. عشق او به کار کردن روی صحنه نمایش موجب شد تا او به نوعی داستان نمایش را هم در فیلمش وارد کند.
او در میان نمایشنامه نویسان مشهور شروع به بررسی کرد و در نهایت اثری از آرتور میلر نمایشنامه نویس مشهور آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم را انتخاب کرد که درباره فروشندهای است که در حال سفر است تا بتواند رویاهایش را عملی کند، اما او سرانجام خودش را عقبماندهتر از همه مییابد و مجبور میشود با واقعیت روبهرو شود.
این کارگردان میگوید این هدیهای از سوی آرتور میلر بود و میافزاید: ارتباط زیادی بین «مرگ فروشنده» و داستان خودم میدیدم.
فرهادی دوست دارد این قصه را تراژدیای مدرن بنامد. وی میگوید: در داستانهای کلاسیک به سبک یونان باستان، درام از درگیری بین نیروی خوب و بد ایجاد میشود.
به گفته وی، در تراژدیهای مدرن درگیری بین خوب و خوب است. «مرگ فروشنده» یک مدل برای تراژدی مدرن است و فرهادی معتقد است خیلی با داستانی درباره رویاهای آمریکایی متفاوت است.
وی میگوید: در کشور من این نمایشنامه خیلی خوب شناخته شده است و سالی یک بار روی صحنه میرود و همیشه خوب دیده میشود.
به نظر میرسد تماشاگران از این حرف متعجب میشوند. به همین دلیل فرهادی توضیحات شگفتانگیزتری میدهد و میگوید: آمریکاییها و ایرانیها از زاویه دید احساسی به مسایل نگاه میکنند و از این نظر شبیه یکدیگر هستند.
او میافزاید: آنچه مرا بسیار متعجب میکند این است که مردم این دو کشور، که خیلی شبیه هم هستند به عنوان دشمن شناخته میشوند. این کاری است که رسانهها انجام دادهاند. آنها هستند که تفاوتها را به جای مشابهتها برجسته میکنند.
کارگردان کانادایی و آغاز همه چیز از کن
دیگر فیلمسازان حاضر در این نشست تجربیات ترکیبی مشابهی داشتند و درباره احساسشان درباره فستیوالهای فیلم صحبت کردند. زاویه دولان ۲۷ ساله کارگردان کانادایی سازنده «این تنها پایان دنیاست» در کن با اقبال زیادی روبهرو شد. وی در جوایز پالم اسپرینگز در ۲۰ سالگی نیز با فیلم «مادرم را کشتم» با اقبال زیادی روبهرو شد. او در پاسخ به سوال فاینبرگ گفت کن مکان بسیار عزیزی در قلب من است و از آنجا بود که همه چیز برای من شروع شد.
بعد او درباره زندگی در کانادا صحبت کرد که یادآور هنر است و فیلمسازان به راحتی در جشنوارهها صحبت میکنند تا از هنر و فرهنگ بومی خود بگویند و همین به گسترش فرهنگ بینالمللی منجر میشود.
وی گفت: هنرها سفر میکنند و داستانها میمانند و ما به گذشته نگاه میکنیم و میفهمیم چه کسی هستیم. این راه ما برای ارتباط با داستانهاست که کاملا در ساخت جامعه ما تاثیرگذار بوده است.
تجربه سازنده اولین انیمیشن بخش اسکار خارجی زبان
کلود باراس از سوییس که برای انیمیشن «زندگی من به عنوان یک کدو سبز» در میان نامزدهای اسکار جای دارد از تلاش برای یافتن کلمات درباره این جایزه مهم گفت. او چهار سال را با گروهش که شامل ۲۰۰ نفر میشدند صرف ساخت این انیمیشن کرد که از ۱۰- ۱۲ سالگی آرزوی آن را در سر داشت و این ناگهان به اولین انیمیشنی بدل شد که در بخش فیلم خارجی زبان اسکار برای نخستین بار به عنوان نامزد پذیرفته شد.
او گفت: انگار در سرزمین عجایب بودم.
اگر سوئد و نروژ با هم مانده بودند
هانس هولم کارگردان سوئدی سازنده «مردی به نام اووه» درباره این صحبت کرد که جوایز میتوانند کار را برای استفاده از کمکهای مالی دولتی آسانتر کنند و اریک پوپه فیلمساز نروژی سازنده فیلم «انتخاب شاه» درباره کشورهایی که زمانی متحد بودند صحبت کرد و یادآوری کرد که این اسطوره سوئدی یعنی اینگمار برگمن بود که چندین اسکار برد، نه سوئد. وقتی پوپه گفت نروژ هنوز امیدوار است که بتواند اولین جایزه اسکار فیلم خارجی را ببرد، هولم به کنایه گفت: اگر با ما مانده بودید، اسکار برده بودید.
فیلم پوپه در بازار بینالمللی به نمایش درآمد، اما او درباره این حرف زد که چهطور چیزی که در امریکا هرگز تهیه کنندگان به سراغش نمیروند میتواند در نروژ به یک چیز احساس برانگیز بدل شود. فیلم او درباره درگیری پادشاه نروژ و پسر او در جریان جنگ جهانی دوم بر سر چگونگی مقابله با تهاجم نازیهاست.
اسامی نامزدهای اسکار خارجی زبان عبارت است از
«این فقط پایان دنیاست» از کانادا ساخته زاویه دولان
«سرزمین من» از دانمارک ساخته مارتین ساندپیت
«تونی اردمان» از آلمان ساخته مارن آده
«فروشنده» از ایران ساخته اصغر فرهادی
«انتخاب پادشاه» از نروژ ساخته اریک پوپه
«بهشت» از روسیه ساخته آندری کونچالوفسکی
«مردی به نام اووه» از سوئد ساخته هانس هولم
«زندگی من به عنوان یک کدوسبز» انیمیشن سوییسی ساخته کلود باراس
فهرست نامزدهای کوتاه هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار ۲۴ ژانویه ۲۰۱۷ (۵ بهمن) اعلام میشود.
اسکار ۲۰۱۷ در تاریخ ۲۶ فوریه (۹ اسفند) برندگان خود را خواهد شناخت.