به قلم علي عباس نيا: روابط عمومي بنياد شهيد و امور ايثارگران مازندران
امام حسين(ع)وقتي كه بر بالين حضرت علي اكبر(ع)رسيد كه جان باخته بود صورتش را بر چهره خونين او قرار داد و دشمن را نفرين كرد.
و جوانان هاشمي را صدا زد تا پيكر او را به خيمه گاه ببرند،حضرت علي اكبر(ع)نزديك ترين شهيدي بود كه با حضرت امام حسين(ع)دفن شده است.
پسر و پدر مازندراني شهيدان اسماعيل زاده در آغوش هم به شهادت رسيدند.
سيد ابراهيم و سيد حسين اسماعيل زاده كه در مكتب امام حسين(ع) وفاداري و شهامت را آموختند.وقتي در منطقه چيلات پيكر دو شهيد پيدا شد يكي از شهدا نشسته بود و با لباس زمستاني به ديوار تكيه داده بود و شهيد ديگر لاي پتو پيچيده شده بود،اما سر شهيد دوم بر روي دامن اين شهيد بود.شهيد نشسته سر آن شهيد دوم را به دامن گرفته بود.
وقتي گروه تفحص پلاك ها را بررسي كردند دو پلاك 555 و پلاك 556 بترتيب است،وقتي به اسامي شهدا نگاه كردند مشخص شد شهيدي كه نشسته است پدر است و شهيدي كه دراز كش است پسر است و پدر سر پسر را دامن گرفته است.
شهيد سيد ابراهيم اسماعيل زاده (پدر) و شهيد سيد حسين اسماعيل زاده(پسر)اهل روستاي باقرتنگه بابلسر.
سيد ابراهيم در 7 سالگي پس از اينكه پدر و مادرش را از دست داد دارالايتام ميزبان وي شد.تا سن 28 سالگي كار مي كرد و پس از ازدواج نيز لحظه اي از اعتقادات خود دست نكشيد آنچه كه زندگي پر از سختي آنها را شيرين مي كرد توكل و توسل به خدا و اهل بيت بود،با شروع جنگ تا زمان شهادت 3 بار از طريق ارتش و بار چهارم به همراه اعزام طرح لبيك يا خميني به جبهه ها اعزام شد.
سيد حسين نيز پس از گذران دوران مشقت كودكي و نوجواني در سن 17 سالگي براي خدمت سربازي به زاهدان رهسپار شد.پس از يك سال و اندي با فرمان حضرت امام (ره)پس از پاره كردن عكس شاه ملعون از پادگان فرار كرد و بعد از پيروزي انقلاب در مبارزان بر عليه منافقين در شهر شركت مي كرد و به ادامه تحصيل مي پردازد تا اينكه پس از اتمام متوسطه به عنوان معلم مشغول مي شود.
بعد از شروع جنگ تحميلي دوبار به جبهه اعزام شد و علاقه اش به شهادت زياد بود،به همسرش مي گفت:من لياقت شهادت را ندارم.در شب شهادتش همسرش خواب مي بيند كه جسد شهيد را بر سر زانو دارد و امام نيز در كنار او نشسته است.همسرش گفـت:سيد حسين تو راست گفتي كه امام دل مرا آرام مي كند.
سرانجام اين پدر و پسر در عمليات والفجر6 در قله هاي سر به فلك كشيده چيلات،ابتدا پسر در آغوش پدر شهيد شده و سپس پدر نيز همان جا كه سر فرزندش را به آغوش گرفته بود در اثر اصابت گلوله به فيض شهادت نائل آمد.
شهيدان اسماعيل زاده 25 سال مفقودالجسد بودند تا اينكه گروهاي تفحص پيكرهاي مطهر اين دو شهيد بزرگوار را در سال 88 در چيلات كشف كرده و به آغوش خانواده شان بازگرداندند