از زمانی که اردوهای تدارکاتی و بازیهای دوستانه لغو میشود و آنقدر برنامهریزی ضعیف است که جایگزینی برای برنامههای لغو شده نداریم. همه خسته شدهاند از بلاتکلیفی تیمی که با یکی از بهترین نسلهای خود در جام جهانی بهترین نتیجه تاریخ فوتبال ایران را گرفت و همه امید به قهرمانیاش در آسیا دارند، اما این امید هر روز کمرنگتر میشود. همه خسته شدهاند از بلاتکلیفی تیم ملی که هنوز سرمربیاش را در جام ملتها نمیشناسد، در حالی که تمام حریفان تا دندان مسلح شدهاند و زمان برای ما به سرعت میگذرد.
تا 9 شهریورماه فرصتی باقی نمانده است، زمان تعیین شده برای آغاز اولین اردوی تیم ملی پیش از آغاز جام ملتهای آسیا. فدراسیونی که از چهار سال پیش باخبر بود از اتمام قرارداد کارلوس کیروش پس از جام جهانی 2018 روسیه، هنوز اقدامی عملی برای مشخص کردن سرمربی تیم ملی نکرده است. نه قرارداد کیروش تمدید شده و نه جایگزینی برای او تعیین شده است. هر روز که زمان میگذرد، امید برای موفقیت تیم ملی بیشتر از گذشته رنگ میبازد و این مسئله نه برای فدراسیون فوتبال خوب است و نه برای تیم ملی. حتی اگر امیدی به این نداشته باشیم که فدراسیون فوتبال باید آیندهنگری کرده و از چهار سال پیش برای جام ملتها تصمیم میگرفت، این انتظار وجود داشت که فدراسیون از سال گذشته یا حتی پیش از جام جهانی یا حداقل بلافاصله پس از اتمام جام جهانی فکری به حال تیم ملی کند. برای تمدید قرارداد کیروش یا انتخاب مربی مناسبی که این اقدام بتواند تیم ملی را به موفقیت در جام ملتها امیدوار کند، اما هر روز فرصت در حال از دست رفتن است.
فدراسیون فوتبال تازه زمانی آغاز به انجام مذاکرات جدی با کارلوس کیروش کرد که این مربی پس از هفت سال و نیم همکاری با ایران، طاقچه بالا میگذاشت. رئیس فدراسیونی که بارها در مذاکرات با کیروش دچار اشتباه شده و جای رئیس و مرئوس را جابهجا کرده است، برای تمدید قرارداد سرمربی پرتغالی هم باز مرتکب اشتباه شد، مهدی تاجی که یکبار پس از اقدام کیروش برای اخراج اعضای ایرانی کادر تیم ملی، به جای اینکه او را به تهران فرابخواند یا منتظر بماند اردوی تیم ملی به اتمام برسد و کیروش به تهران بازگردد، راهی دبی شد و پشت در اتاق کیروش ماند تا سرمربی تیم ملی به رئیسش وقت ملاقات بدهد. مهدی تاج این اشتباه را در حساسترین زمان مدیریتی خود انجام داد و این بارهم اشتباه خود را تکرار کرد، چراکه در زمان حضور کیروش در ایران مذاکرهای با این مربی انجام نداد و به جای این کار یک بار راهی ترکیه شد و یک بار هم به روسیه رفت تا آنجا کیروش را راضی به ماندن کند. این در حالی است که کیروش تحت قرارداد فدراسیون فوتبال بود و تاج میتوانست او را طبق قراردادش به ایران فرابخواند تا مذاکرات در تهران انجام شود. با این حال این فرصت از دست رفت و حالا هم با توجه به اتمام قرارداد، این کیروش است که در مذاکرات دست بالا را دارد.
کیروش برای ماندن در تیم ملی شروطی را برای فدراسیون فوتبال تعیین کرد، شروطی از جمله تعیین وضعیت بازیکنان سرباز تیم ملی، مشخص شدن نوع پرداخت دستمزدش، اطمینان از انجام برنامههای اردویی تیم ملی و بازیهای دوستانه. فدراسیون فوتبال برای اطمینان دادن به کیروش و قبول کردن شروط او، اقداماتی را انجام داد که نیروهای مسلح قبول کرد بازیکنان سرباز تا 30 سالگی معاف از خدمت سربازی باشند و طبق گفته تاج او جلسهای هم با معاون وزارت امور خارجه داشت تا درباره نوع پرداخت دستمزد سرمربی تیم ملی به راهکاری برسند. با این حال هنوز تمدید قرارداد کیروش صورت نگرفته و این معنای آن را میدهد که شروط او هنوز کاملاً عملی نشده است، شروطی که درخواست مالی سنگینی هم برای آمادهسازی تیم ملی در آن دیده میشود، رقمی حدود پنج میلیون و 800 هزار دلار. اما سؤال اینجاست که این مبلغ در چه زمینهای هزینه خواهد شد؟ از آنجایی که این بحث مطرح شده بود که بازی دوستانه با برزیل سودی برای تیم ملی ندارد و بازیکنان پیش از جام ملتها باید با تیمهای آسیایی بازی دوستانه برگزار کنند، آمادهسازی تیم ملی چه هزینهای خواهد داشت؟ اگر این را قبول داریم که تیم نخست آسیا هستیم و رنکینگ جهانی هم این را نشان میدهد، چرا تیم ملی باید برای برگزاری بازیهای دوستانه با تیمهای آسیایی مبلغی بپردازد و هزینه آمادهسازیاش نزدیک به شش میلیون دلار شود که رقم بسیار سنگینی برای فدراسیون فوتبال است.
فدراسیون فوتبال باید به این سؤال پاسخ بدهد که آیا شروط کیروش را کاملاً مورد بررسی قرار داده است؟ آیا شروط او برای ماندن منطقی است یا میخواهد سنگی مقابل پای فدراسیون فوتبال بگذارد تا آنها قید ماندن کیروش را بزنند و مقابل هواداران تیم ملی قرار بگیرند. اگر فدراسیون شروط او را بررسی کرده، شروط مرد پرتغالی را منطقی میداند و توان اجرای این شروط را دارد، پس چرا تیم ملی هنوز بلاتکلیف است؟ اگر فدراسیون واقعاً ارادهای برای ادامه همکاری با کیروش دارد و سرمربی تیم ملی نیز به این همکاری علاقهمند است، دلیل اتفاقات اخیر چیست؟ چه دلیلی دارد که کیروش از ناامیدی صحبت کند و پالسهای منفی ارسال کند. او اخیراً پس از بازگویی شروطش گفته بود: «در شرایطی که وقت کمی داریم، کم کم برایم سخت میشود تا به آیندهای مشترک باور داشته باشم». این صحبتهای در حالی انجام شد که وقتی خبرنگاران به دنبال پاسخی از سوی مهدی تاج بودند، او با اما و اگر صحبت کرد و اینکه اگر مشکلات حل شود کیروش میماند و وقتی سؤال دیگری درباره جایگزین احتمالی کیروش از رئیس فدراسیون پرسیده شد، او گفت: «اگر موانع را رفع کنیم او سرمربی میماند و اگر نه فکر دیگری میکنیم».
صحبتهای مهدی تاج ناامیدی را به فوتبال ایران تزریق میکند و در حالی که حدود 10 روز از این صحبتهای او گذشته است، هنوز تیم ملی بلاتکلیف است و حالا تیم ملی کمتر از 20 روز دیگر باید تمریناتش را آغاز کند و هنوز سرمربیاش را نمیشناسد. فدراسیون فوتبال همچنان برای تعیین وضعیت نیمکت تیم ملی تعلل میکند و انگار هیئت رئیسه فکر چارهای برای تیم ملی ندارد، در حالی که مهدی تاج میگفت فدراسیون فوتبال و مدیرانش مرتب در حال فکر کردن هستند. این چه نوع فکر کردنی است که هنوز به اتمام نرسیده؟ فدراسیون تا چه زمانی میخواهد منتظر کیروش بماند؟ تا چه زمانی قرار است پیشنهادهای مختلف از سوی تیمهای ریز و درشت دنیا برای کیروش مطرح شود و هر بار مربی دیگری برای ارائه کنندگان پیشنهاد به او انتخاب شوند؟ این بازی موش و گربه تا چه زمانی ادامه خواهد داشت و چرا همچنان هنگام تمدید قرارداد کیروش یا صحبت از رفتن و ماندن او باید نام تیمهای مختلف که او را میخواهند مطرح شود و خبری هم از رفتن نباشد؟ هواداران تیم ملی هم از این بازیها خسته شدهاند، اما گویا کیروش و فدراسیون فوتبال همچنان این بازی تکراری را دوست دارند و در این برزخ، این تیم ملی است که ضربه میخورد.