به گزارش استنادنیوز و به نقل از فارس، طی چند دهه اخیر اسلامگرایی به یکی از محوریترین تحولات در جهان امروز تبدیل شده است. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و ارائه الگوی نظام سیاسی ـ دینی در مقابل لیبرال ـ دموکراسی غربی، پتانسیلهای اسلامگرایی هر چه بیشتر آشکار شد. با شروع تحولات سالهای اخیر در خاورمیانه (انقلاب در برخی کشورهای عربی) این فرصت به وجود آمد که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک جایگزین مناسب برای نظامهای خودکامه خاورمیانه مطرح شود؛ اما این فرصت با رشد جریانهای تکفیری در خاورمیانه که از طرف کشورهای منطقهای و فرامنطقهای مورد حمایت قرار میگیرند، با چالش مواجهه شده است.
*لطفا در ارتباط با طیفهای مختلف معارض با اسلام و جمهوری اسلامی در شرایط کنونی توضیحاتی بفرمایید.
ما در چهار حوزه اساسی الان دشمن داریم. یک حوزه، حوزه اسلام است یعنی غرب به ما هو غرب با پدیدهای به نام اسلام دشمنی دارد حال این اسلام چه در ایران، مراکش، اندونزی یا عراق و در سوریه باشد. بنابراین اینها با اسلام به معنای جریان و مکتبی که در گذشته با مسیحیت یا یهود و اشکال مختلف کفر تعارض دارد، دشمن هستند.
این دشمنان در داخل کشور نمایندگانی هم دارند یک جریان از دشمنان، دشمنان در حوزه تشیع هستند یعنی کسانی که در گفتمان درون حوزه اسلام باورهای مختلف متضاد با تشیع دارند طیفی از اینها با اعتنا به گذشته روابط ما با عثمانی بخشی از اختلافات را باقی گذاشتند، بخشی مثلا در حوزه سنی و شیعه باقی مانده و بخشی نیز مناقشات و ادبیات شکل گرفته در عرصه وهابیت است.
طیفی از برادران اهل سنت هم هستند که ما را دشمن خود میدانند و گسترش قدرت ژئوپلیتیک شیعه را بر نمیتابند، حال اینها در طیفهای مختلف رتبهشان با هم فرق دارد، ممکن است دشمنی یک عده تنها در برنتابیدن و یک عده هم به انفجار برای از بین بردن شیعیان تن دهند.
لذا ما در بین جریانات سیاسی منطقه حتی آنها که ظاهرا با ما موافق هم هستند مثل اخوانیها میبینیم که اینها یک جاهایی تحمل ندارند مثلا ممکن است تصور کنند که ایرانیان به لحاظ قدرت ژئوپلیتیک در حال رشد هستند یا مثلا دخالت ایران را مصلحت استراتژیک در جایی بدانند بنابراین این نگاههای منفی این مدلی نسبت به ایران موجود است لذا ما دراین حوزه هم با ژئوپلیتیک وهابیت و هم اخوان مشکل داریم.
*تلاش عربستان سعودی در این دشمنتراشی چگونه بوده است؟
متاسفانه یکی از کارهایی که عربستان در این سالهای گذشته انجام داده بخش وسیعی از دنیای تسنن را به دلیل نفوذی که بر مدارس دینی به واسطه پول نفت پیدا کرده، پشت سر ژئوپلیتیک وهابیت بسیج کرده الان این خودآگاهی مجدد در حال شکلگیری است که اعراب از این جریان جدا شوند حتی علمای الازهر تلاشهای فراوانی میکنند که جامعه و کشور مصر مقلد ژئوپلیتیک عربستان سعودی نشوند، برخی بزرگان فداکاریهای بسیار کردند که این اتفاق نیافتد.
یک جریانی که به عنوان دشمن ما هم باید بدان توجه داشته باشیم دشمنان ایران هستند. جغرافیا و سرزمین ایران طیفی دشمن دارد صرف نظر از اعتقادات اسلام و تشیع این دشمنان موجود هستند، نقطه سرزمینی ما در گذشته فلات ایران سرزمین واحدی بود که در زمانی سیاست خارجی انگلستان، روسیه تزاری و بعد اتحاد جماهیر شوروی و سیاست دولت عثمانی همه دست به دست هم دادند تا جغرافیای ما را قطعه قطعه کنند.
در کتاب تاریخ کمبریج نویسنده به دروغ میگوید که ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خود تجزیه شد اما ایرانیان دوست دارند که دست خارجی را در این مسئله ببینند!
لذا ما اینجا یک بحث جدی داریم که الان غربیها از جریانات تجزیهطلب در ایران حمایت میکنند تعداد پایان نامههای گستردهای که درباره جریانات تجزیه طلب در اروپا نوشته شد بسیار زیاد است تعداد کتابهایی که در این فضا تألیف میشود هم گسترده است به علاوه اینکه شاهدیم برخی کشورهای اروپایی از تجزیه طلبان خوزستان، گروههای ضد ایرانی و قطعنامه های ضد ایرانی حمایت میکنند.
این اتفاق درباره ضدیت با ایران به طور جدی وجود دارد مثلا در بحث از ناسیونالیسم عربی در طول سالیان گذشته یکی از جلوههای جدی تلاش این ناسیونالیسم ضدیت با ایران است، زمانی رهبر این ناسیونالیسم مصر و بعد که به ایران و صدام و سپس عربستان سعودی انتقال یافت یعنی یک دشمنی گسترده ضد ایرانی در این فضا وجود دارد.
*در این عرصهها چقدر ما کار تولیدی بر ضد دشمنان داشتهایم؟
ما در این کشورهای کوچک مثل بحرین هم شعارهای ضد ایرانی و فارسی را شاهد هستیم عین همین را در افغانستان و آذربایجان با شعارهای پان ترکیسمی شاهد هستیم متأسفانه این هم یک جبهه گسترده است که ما کار نکردیم و جمعآوری و منبعشناسی هم نشد و چهرههای این حوزه شناخته نشد.
از سویی با پدیده دیگری هم در این حوزه مواجه هستیم که آن «باستانگرایی ایرانی» است و به شدت هم غیر عقلانی و مبتنی بر افسانهپردازی و خیالپردازی است، به بیان دیگر کوروشپردازیها نتیجه نهایی ضدیت با ایران امروز است. یعنی یک ایران قدیم در متون تاریخی آمده که حاصل داستانبافی شبه مورخینی است که مورخ نبودند اما اینها در زمانی نوشتند که چون آثارشان زیاد تجدید چاپ شده، جایگاه پیدا کرده و برخی تصور میکنند واقعا این افراد مورخ هستند درحالیکه افسانه نوشتهاند.
حال پرداختن به این افسانههای تاریخی و گریباندرانی به خاطر این افسانهها خود نتایج ضد ایرانی هم به دنبال دارد که این بحث بسیار جدی و گستردهای را می طلبد، واقعا ما باید در همین افسانههای کوروشپردازی دورهای فکر و مطالعه و تحقیق خوب داشته باشیم تا این داستان روشن شود که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.