به گزارش استناد نیوز به نقل از روزنامه همشهری ، افزایش میزان تخلفات صید و شکار که چند ماه قبل توسط شورایعالی محیطزیست تصویب شده بود به اجرا درآمد.حمید ظهرابی، معاون وقت محیطزیست طبیعی سازمان محیط زیست، مردادماه گذشته اعلام کرد: «ضرر و زیان جانوران وحشی بهطور متوسط در همه گونهها 50درصد و در برخی گونهها که ارزش اکولوژیک بالایی دارند و گونههایی که به دلایل مختلف مورد هجمه بیشتری قرار گرفتهاند تاحدود 100درصد نیز افزایش یافته است.»
کیومرث کلانتری، معاون فعلی محیطزیست طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست نیز اعلام کرده است؛ از 7دیماه، افزایش 50درصدی جریمه تخلفات شکار اجرایی شده است تا از شکار و صید بیرویه بکاهد.کارشناسان حیاتوحش اما در گفتوگو با همشهری گفتهاند: افزایش مبلغ جرایم شکار اگرچه عامل بازدارنده است، اما شرط کافی نیست و آنچه مغفول مانده و لازم است بیشتر مورد توجه قرار گیرد، آموزش به جوامع محلی است.
آنها البته تأکید دارند که لازم است سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان متولی اصلی حفاظت از محیطزیست و مجری قانون، خود قوانین را به درستی اجرا کند.شکار بیرویه، بلای جان بسیاری از گونههای حیاتوحش کشور است و برخی از اینگونهها را که منحصرا متعلق به اکوسیستم ایران بودهاند، به خطر انقراض نزدیک کرده است، شکار بیرویه همچنین تعداد زیادی از گونههای حیاتوحش را با کاهش جدی مواجه کرده و نام آنها را درلیست سرخ قرار داده است.
هماکنون بیش از 70گونه جانوری در ایران در فهرست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت قرار دارند و نیازمند حفاظت جدی برای جلوگیری از انقراض هستند. یوزپلنگ آسیایی، تمساح پوزه کوتاه، گورخر ایرانی، گوزن زرد، هوبره، خرس سیاه آسیایی، میش مرغ و... ازجمله همین گونههای فهرست سرخ هستند که به 2 دلیل عمده شکار بیرویه و تخریب زیستگاه، دچار این سرنوشت شدند.به گفته اکبر همدانیان، کارشناس حیاتوحش، جرایمی که تاکنون برای برخورد با متخلفان شکار در نظر گرفته میشد برای بسیاری از شکارچیان که شکارچیان مرفه هستند، اثر بازدارنده نداشته و فرد متخلف با پرداخت جریمه اندک دوباره تخلفات را از سر میگیرد.
افزایش جمعیت گونهها در پارک ملی گلستان
کارشناسان حیاتوحش معتقدند که افزایش جرایم تخلف شکار، عامل لازم برای جلوگیری از شکار است ولی عامل کافی نیست. هوشنگ ضیایی، متخصص حیاتوحش با تأکید بر اینکه افزایش میزان جرایم و نقش آن در کاهش تخلفات شکار، در گذشته مورد بررسی و مقایسه قرار نگرفته و معیاری نیز برای سنجش این تأثیرگذاری وجود ندارد به همشهری گفت: بسیاری از شکارچیان، از جوامع محلی هستند که لازم است بر افزایش آگاهی و دانش آنها درخصوص حیاتوحش و تأثیرات آن بر طبیعت و زندگیشان کار شود. آموزش جوامع محلی و مشارکت آنها در حفاظت از محیطزیست و حیاتوحش نقش عمده و تأثیرگذاری دارد.
او به تجربه مثبت و ارزشمند آموزش و مشارکت جوامع محلی پارک ملی گلستان که بهعنوان ذخیرهگاه زیست کره نیز شناخته میشود اشاره کرد و گفت: از سال96 که شورای حفاظت با حضور سران جوامع محلی و مدیران سابق و علاقهمند پارک ایجاد شد، تخلفات شکار بسیار کاهش یافت و حتی برخی از شکارچیان قدیمی، شکار را کنار گذاشتند و به آموزش محلیها برای حفاظت از طبیعت پرداختند.
هوشنگ ضیایی میگوید: هماکنون تعداد گوزنهای مرال ، قوچ و میش در پارک گلستان افزایش یافته که دلیل آن نه زاد و ولد بلکه مهاجرت گونههایی از نقاط دیگر به این منطقه است و آنچه آنها را به پارک ملی گلستان کشانده است، آرامش موجود در منطقه و عدمتهدید آنها توسط شکارچیان است. ضیایی تأکید کرد: تجربه پارک ملی گلستان باید تعمیم داده شود. نتیجه آموزش به جوامع محلی 10سال قبل خودش را در نجات یک یوزپلنگ 2 ساله نشان داد.
زمانی که شکارچی، یوز را به قصد فروش شکار میکرد مردم محلی با پرداخت 2 میلیون تومان به شکارچی، مانع از فروش اینگونه توسط او شدند و یوز 2ساله تحویل اداره حفاظت محیطزیست شد؛ کوشکی حالا 12سال سن دارد و در پارک پردیسان نگهداری میشود.
جریمه برای شکارچیان مرفه معنا ندارد
اکبر همدانیان دیگر کارشناس حیاتوحش نیز با اشاره به حضور شکارچیان مرفه و سرمایهدار که جریمه برایشان معنا ندارد میگوید: شاید برای این دسته از شکارچیان، محرومیت از شکار تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
بخش دیگری از شکارچیان هم روستانشینان پیرامون شکارگاهها هستند که عمدتا برای رفع نیازشان شکار میکنند، اما لازم است سطح آگاهی هر 2 دسته را ارتقا داد و علت مقابله با تخلفات را برای آنها روشن کرد تا همراهی بیشتری داشته باشند.همدانیان ارتقای سطح کنترل مناطق را نیاز اساسی در حوزه مقابله با شکار خواند و افزود:
کنترل مناطق هماکنون از مشکلات عمده است و مأموران اجرایی و محیطبانها بهدلیل افزایش قیمت بنزین نمیتوانند به درستی در منطقه تردد داشته و از آن محافظت کنند. در این شرایط شکارچی نیز داخل منطقه هر کاری که دوست دارد انجام میدهد. پس افزایش جریمه به تنهایی نمیتواند راهکار مقابله با شکار باشد.
مجری اعمال جرایم را چهکسی جریمه خواهد کرد؟!
تخلف در شکار و صید همیشه با نام فریدونکنار گره خورده است. جایی که جوامع بینالمللی عنوان سیاه چاله پرندگان مهاجر را به آن دادهاند و هرساله زمستان گذرانی پرندگان دراین منطقه با فاجعهای بزرگ همراه است. علیرضا هاشمی، استاد پرندهشناس که معتقد است افزایش جرایم تخلفات شکار، قدمی مثبت اما نیازمند ضامن اجرایی منصف است میگوید:
«وقتی در سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان که از محرومیت بیشتری در مقایسه با دیگر استانها برخوردارند شکارچی تخلف کند، او را یافته و جریمهاش میکنند اما در استان مازندران و بدتر از آن در شهر فریدونکنار که ابزار و ادوات شکار و حتی خود شکار بهصورت آشکارا و در روز روشن انجام شده و قابل مشاهده است، کسی با متخلف کاری ندارد.» او با اشاره به شکار غیرقانونی 500هزار تا یک میلیون قطعه پرنده در فریدونکنار میافزاید:
«یک بام و دوهوای سازمان محیطزیست در برخورد با متخلفان توجیه ندارد. جریمه اگر صد برابر هم شود برای من و شماست. برای آن برخی، نهتنها چند برابر نمیشود، بلکه خیلی قدرتمندتر از سال قبل به کارشان ادامه میدهند. اول باید این را حل کرد.»
این پرنده شناس، سازمان محیطزیست را بهعنوان عامل اجرایی قانون مبارزه با تخلفات شکار دارای توان و البته اراده لازم برای اجرای این موضوع ندانسته و با تأکید بر اینکه باید رانتها و روابط خاص از میان برداشته شود میافزاید: «برای ورود دقیق به این مسئله اگر لازم است، بخش بازرسی و یا نهادهای امنیتی و انتظامی وارد عمل شوند.
باندی که بیش از 5سال است آشکارا در برابر قانون میایستد و باید مورد بررسی قرار گیرد و نظارت درستی بر آن شود. اهمیت این موضوع بیشتر از افزایش میزان جرایم است. مجری اعمال جرایم متخلفان وقتی خود کم کاری دارد، باید چه کرد؟!» بهگفته هاشمی، در این شرایط در واقع کسانی را جریمه میکنیم که قانونمدار شکار کرده و چارچوب منطقی را رعایت میکنند و از آنسو نیز امکان صید و شکار را برای باندهای سیاه باز میگذاریم