به گزارش استناد نیوز، در چکیده این مقاله که در حوزه مدیریت آموزشی با عنوان مفاهیم هوش فرهنگی و جایگاه فرهنگ سازی در مدیران آموزش عالی که در سومین کنفرانس بین المللی تحقیقات پیشرفته در مدیریت و علوم انسانی مونیخ، آلمان پذیرش شد، آمده است:
فرهنگ، شيوه زندگي هر جامعه و متاثر از عوامل متعدد است كه در همه جوامع يكسان و يكنواخت نيست. بر اين اساس فرهنگ از نظر يك جامعه شناس شامل تمام رفتارهايي است كه در زندگي اجتماعي آموخته مي شود و از راههاي گوناگون بين نسلهاي متفاوت يا افراد يك نسل انتقال پيدا مي كند. فرهنگ ارزشهايي است كه به كمك آن كارها و امور سازمان انجام ميپذيرد يا مفروض ها و باورهاي بنيادي كه بين اعضاي سازمان مشترك است، با نگاهي دقيق به تعاريف فرهنگ، ميتوان گفت زمينه اصلي در فرهنگ سازماني(يا جامعه) وجود سيستمي از معاني و مفاهيم مشترك در ميان اعضاي سازمان يا جامعه است.
مفهوم فرهنگ سازمانی با وجود اهمیت و نقش کاربردی آن در سازمان ها، موضوعی است که در دهه های اخیر وارد ادبیات مدیریت و رفتار سازمانی شده است. امروزه مدیران سازمان های بزرگ به این نتیجه رسیده اند که فرهنگ سازمانی به عنوان سرچشمه همه توانایی های سازمان محسوب می شود.
هوش فرهنگي هم نوعي بديع از هوش است كه ارتباط بسيار زيادي با محيط هاي كاري متنوع فرهنگي دارد. هوش فرهنگي را استعداد به كارگيري مهارت ها و توانايي ها در محيط هاي مختلف تعريف مي كند. آمار ها نشان مي دهد كه بسياري از ورشكستگي هاي تجاري هنگامي رخ مي دهد كه افراد از فرهنگ هاي مختلف درك درستي ندارند.
گسترة مفهومی هوش، امروزه به مراتب فراتر از تعریف سنتی ما از هوش عقلانی است. علم روانشناسی، هوش را به طور کلی، نوعی ویژگی شخصیتی متفاوت از خلاقیت، شخصیت و یا عقل میداند و همچنین واژه فرهنگ برای نامگذاری بسیاری از مفاهیم از جمله آداب و رسوم، مراسم مذهبی، ارزشهای اخلاقی، هنر، ادبیات و موضوعاتی از این دست به کار می رود و از آنجا که برای درک بیشتر این مفهوم اساسی و انجام پژوهشهایی بر این مبنا، محقق می بایست اجزاء و مؤلفه های آن را به خوبی بشناسد.لذا در ابتدا می بایست اقدام به معرفی این واژه نمود.