هدایت تحصیلی از منظری دیگر\

هدایت تحصیلی از منظری دیگر

  • کد خبر: 218485
  • چاپ
  • انتشار: 22 مرداد 1398 - 23:00


هدایت تحصیلی امروزه یکی از چالشهای آموزش و پرورش و خانواده ها برای دانش آموزان پایه ی نهم در ورود به پایه ی دهم می باشد. جایی که باید دانش آموزان با خیالی آسوده و با اختیار نسبت به انتخاب رشته تحصیلی و در ادامه رشته دانشگاهی خود اقدام کنند موجی از استرس واضطراب خانواده ها را دربرگرفته و در مقابل نظام مشاوره ای آموزش و پرورش بدون داشتن ساز و کاری مناسب فقط توان هدایت دانش آموزان، با معدل و تراز علمی بالا را دارد که آن هم به همت دانش آموزان و خانواده هاست.
امروزه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که نقشه راه آموزش و پرورش است به خوبی ، لزوم آشنایی دانش آموزان با مشاغل و یادگیری حِرف را از دوران ابتدایی بر شمرده که این مهم با توجه به جزیره ای فکر کردن مسئولین تاکنون ابتر باقیمانده و باعث بوجود آمدن مشکلات فزاینده در پایان دوره اول متوسطه شده است .
اهداف هدایت تحصیلی در شیوه نامه ابلاغی وزارت آموزش و پرورش به خوبی برشمرده شده است :
1-هدايت دانش‌آموزان به مناسب ترين شاخه يا رشته تحصيلي ، بر اساس استعداد و علاقه وي و به تناسب امكانات
و نيازهاي كشور
2-هدایت دقیق دانش آموزان به شاخه ،گروه و یا رشته تحصیلی با توجه به استعداد و توانایی ذهنی در ابعاد روانی ،
اجتماعی و تحصیلی
3-ایجاد شناخت دقیق رغبت ها ، نگرش ها و علاقمندی دانش آموزان نسبت به شاخه ،گروه و یا رشته تحصیلی
اما رسیدن به این اهداف فرایندی است که در یک دوره کوتاه مدت نمی شود به آن رسید و لزوم آشنایی با این اهداف برای مدیران و معلمان دوره ابتدایی و متوسطه اول و در ادامه آشنایی خانواده ها در دوران ابتدایی با این فرایند بسیار مهم و قابل تامل می باشد که شوربختانه در دوره ابتدایی توجه چندانی به آن نمی شود.
می گویند در شوروی سابق برای اینکه علایق دانش آموزان رصد شود آنها را به نمایشگاهی می بردند که داری تنوع گوناگونی از رشته ها ، مشاغل، صنایع و حرفه ها بود و به عنوان مثال اگر دانش آموزی به سمت نقشه های ساختمانی می رفت علاقه او را به رشته معماری نشان می داد و قس علیهذا. این مورد یکی از راه های شناخت علایق دانش اموزان در کوتاه زمان بود اما در کشور ما دانش آموزان با پر کردن فرمهایی با سئوالات تستی متنوع ، رغبتها و علایقش شناسایی می شد که متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل علاقه ی کاذب به رشته های پزشکی و دندانپزشکی و ... ، اولیا ، افراد کاربلد و بعضا مشاوران خصوصی بجای دانش آموزان فرمها را تکمیل می کنند که پیشاپیش نتایج آن مشخص است. ونتیجه آن می شود که بعد از گذشت 4 سال از شیوه جدید هدایت تحصیلی ، شاهد آن هستیم که درصد بالایی از شرکت کنندگان کنکور سراسری در گروه آزمایشی علوم تجربی وارد می شوند و پس از پرداخت هزینه های سنگین مالی و عدم قبولی در رشته مورد علاقه ، سرخورده شده و به یکی از رشته های موجود رفته بدون آن که علاقه ای وجود داشته باشد و تاسف آورتر این که در ادامه در جایی مشغول به کار می شوند که هیچ تناسبی با رشته تحصیلی آنها وجود ندارد که این خود مصیبت دیگری است. اسکند مقدونی بعد از اشغال ایران و آتش زدن تخت جمشید کتابخانه ها و غارت ایران، وقتی از او پرسیدند چگونه ایران را برای همیشه عقب نگهداریم در جواب گفت : بگذارید هیچ کس سر جای خود نباشد!! و چقدر آشناست این جمله .
در برگه های هدایت تحصیلی در سال جاری مقرر شد، به منظور ایجاد تنوع بیشتر در رشته ها و انتخاب بیشتر برای دانش آموزان و بسترسازی لازم جهت تربیت نیروی متخصص و تکنسین های فنی برای چرخش چرخهای کارخانجات و صنایع و همچنین گشایش در کار دانش آموزان، رشته های ریاضی فیزیک و فنی و حرفه ای و کاردانش با اولویت الف لحاظ گردد که این مورد به رشته انسانی نیز تسری پیدا کرد که با توجه به تراز علمی پایین اغلب دانش آموزان، بجای رفتن به شاخه فنی و حرفه ای و کاردانش به ویژه در جنسیت دختران ، به رشته علوم انسانی با تراز پایین گرایش پیدا کرده آن هم نه از سر علاقه بلکه از باب نرفتن به رشته های فنی ، این اتفاق نامبارک رقم خورد و با توجه به کمبود دبیر متخصص در رشته علوم انسانی ، مشکل دیگری نیز بوجود آمد که در ادامه باعث افزایش تراکم کلاسها و بی کیفیت شدن آموزش در این رشته شد و در ادامه فارغ التحصیلانی وارد جامعه خواهندشد که اگر به دانشگاه راه پیدا نکنند بدون آشنایی با مهارتی خاص ، فاقد کیفیت لازم در زندگی خود خواهند بود. با انتخاب آزادی که در رشته انسانی اتفاق افتاد و تمام دانش آموزان قوی و ضعیف امکان حضور در این رشته برایشان فراهم شد شاهد نتایج ضعیف در این رشته در پایه دوازدهم خواهیم بود که آثار مخرب آن گریبانگیر جامعه می شود چرا که امروزه غالب مسئولین ادارات و نهادهای دولتی و غیردولتی و بدنه کارشناسی آنها از فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی مدارس و دانشگاهها هستند و سپردن مسئولیت به ایشان برای اخذ تصمیمات خردو کلان آن می شود که در نظام اداری شاهد آن هستیم. و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
مشکل دیگری که امروز با آن دست به گریبانیم، نبود امکانات و تجهیزات مناسب در هنرستانها می باشد بروز نبودن دستگاهها و کمبود مواد مصرفی از دیگر دلایل عدم جذب مناسب هنرجو در هنرستانها می باشد به عنوان نمونه در رشته های سیم پیچی برق دانش آموزان از نخ به جای سیم برای کار عملی خود استفاده می کنند و هزاران مشکل دیگر.
تبلیغات گسترده کتب کمک آموزشی در رسانه ها و مطبوعات برای رشته های شاخه نظری (تجربی –انسانی-ریاضی) از دیگر دلایل عدم رغبت دانش آموزان به سایر رشته ها می باشد و به فرض وجود امکانات و تجهیزات مناسب در هنرستانها ، این تبلیغات تلویحا خانواده ها را به سمت شاخه نظری به ویژه رشته تجربی بیش از سایر رشته ها سوق می دهد چرا که مسیر را هموارتر و عینی تر می بینند.به این موارد تبلیغات پر طمطراق موسسات و کانونهای آزمون گیرنده در رشته های نظری را نیز باید اضافه کرد.
تعدد زیاد مدارس خاص (شاهد-نمونه دولتی –تیزهوشان )در جذب دانش آموزان در رشته های نظری-ثبت نام خارج از عرف مدارس غیردولتی در جذب دانش آموزان فاقد صلاحیت برای رشته های نظری- جذاب نبودن رشته های فنی و حرفه ای –عدم جذب فارغ التحصیلان هنرستانها در کارخانه ها و شرکتها –عدم توجه کافی و وافی به کنکور فنی و حرفه ای و کاردانش از طرف مسئولین و... از دیگر مشکلات عدم جذب دانش آموزان بر اساس برنامه توسعه و سیاستهای وزارت آموزش و پرورش در هنرستانها می باشد.
البته در یکی دو سال اخیر با کاهش محتوای آموزشی ، بویژه در دروس عمومی ، سه ساله شدن و تخصصی شدن هنرستانها، جذب دانشجو در دانشگاه تربیت دبیر برای هنرستانها- نرخ بالای بیکاری در رشته های نظری ، گسترش خدمات مشاور ه ای کارآمد، آموزش حداقل یک مهارت به دانش آموزان در دوره اول متوسطه(طرح ایران مهارت) به منظور آشنایی با مهارتها و مشاغل، گامهای اساسی برداشته شده که کافی نیست ولی جای امیدواری دارد.
در همین راستا پیشنهاد می شود:
نظام هدایت تحصیلی و انتخاب رشته ، همانند انتخاب رشته در دانشگاهها به صورت متمرکز در اختیار ادارت کل استانها و ادارت آموزش و پرورش شهرستان ها و مناطق قرار گیرد تا هر شهری بر اساس ظرفیتها و امکانات موجود نسبت به این موضوع اقدام کند.
بانک اطلاعاتی از مشاغل موجود در کشور و جهان تشکیل و در اختیار دانش آموزان و مشاوران قرار گیرد.
همکاری واحدهای آموزشی -پژوهشی دانشگاهها با آموزش و پرورش به منظور توسعه رشته های جدید بر اساس رشته های موجود در هنرستانها صورت پذیرد.
تجهیز هنرستانها و تمهید مقدمات لازم در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گیرد تا در ادامه توسعه رشته های جدید و بروز امکان پذیر شود.
آموزش مهارتهای زندگی و در ادامه آشنایی با مشاغل از دوره ابتدایی انجام شود.
تربیت نیروی انسانی متخصص به عنوان مشاور در مدارس که با جریان هدایت تحصیلی کاملا آشنا باشد.
در خاتمه باید گفت :نقش تغییر و دگرگونی ، به عنوان زیر بنای اصلی توسعه را نمی توان انکار کرد و هر کشوری که می خواهد به مرحله توسعه برسد باید پدیده تغییر را درهمه اجزای خود وارد کند. از آنجا که تغییر در سیستم آموزش هر کشوری بر اساس علم روز می تواند دگرگونی فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی را از طریق دانش آموختگانش به بستر جامعه تزریق کند، فرایند توسعه جامعه در کشورهای جهان سوم پدیده ای بغرنج، پیچیده و در عین حال اساسی و استراتژیک می باشد ، هسته مرکزی فرایند توسعه در این مرحله از تکامل اجتماعات بشری(اعم از جهان سوم و جهان پیشرفته) به میزان و سطح بهره گیری از نتایج علوم و تکنولوژی در عرصه های مختلف فعالیت صنعتی، تولیدی و خدماتی به طور مستقیم بستگی دارد. با این اعتبار توانمندی و کمیت نظام آموزش ملی هر کشور(یعنی مجموعه آموزشهای رسمی و غیررسمی) در تکامل کیفی نیروی انسانی (در عرصه مدیریت نیروی انسانی ماهر و متخصص در کلیه زمینه ها)از اهمیت ریشه ای و اساسی برخوردار است .بنابراین انعطاف پذیری نظام آموزشی کشور در ارتباط با تغییرات اساسی بوجود آمده امری حیاتی و اجتناب ناپذیر است که توجه هر چه بیشتر مدیران ارشد نظام را می طلبد.

نویسنده: محسن جعفرزاده (کارشناس آموزشی)



telegramestenadnews

نظر دادن

1990862 531 27181

instagram estenad

telegram estenad

فرم جذب خبرنگار استنادنیوز

 

آخرین اخبار